به گزارش بیرونیت، فولاد مبارکه در هفتههای اخیر پروژه را طوری بازتاب داده که گویی یک خط لوله مستقل از سواحل جنوبی (دریای عمان) تا اصفهان به دست خودش اجرا شده است؛ روایتی که یا از سر آگاهی برای تثبیت نقش این شرکت در افکار عمومی بیان شده، یا از سر سهو اما با اثرگذاری گسترده. واقعیت اما ساده و روشن است: فولاد مبارکه نه مالک خط انتقال است، نه آب را از مبدأ دریافت میکند.
شرکت واسکو سالها پیش مسیر بندرعباس تا سیرجان را اجرا کرده و فولاد مبارکه تنها در کیلومتر ۸۰ پس از گلگهر به این خط متصل شده و آب خریداریشده را از آنجا با خط ثقلی به اصفهان میرساند. نقش فولاد مبارکه در این فاز «مشتری آب» است، نه «صاحب خط». اما روایت رسانهای اخیر طوری طراحی شده که پروژه در سطح ملی به نام این شرکت ثبت شود.
داستان پروژه اما از این نیز قدیمیتر است. سال ۱۳۸۶، در مؤسسه مولیالموحدین، ایده انتقال آب برای نجات کرمان مطرح شد؛ ایدهای که برای کشاورزی صرفه اقتصادی نداشت اما برای صنایع، حیاتی بود. بعد از ورود بانک رسالت و سپس گلگهر در سال ۱۳۹۱ پروژه از مرحله مطالعه به اجرا رسید. با حضور چادرملو و ملی مس، طرح سرعت گرفت و در سال ۱۳۹۹ نخستین آب به سیرجان و اردکان رسید.
فاز جدید که امروز افتتاح شد، شامل ۸۰۰ کیلومتر لولهگذاری و ۳۵ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری است؛ مسیری که آب خریداریشده را از سیرجان به اصفهان میرساند و البته هنوز نیمهتمام است، زیرا توسعه اصلی در آینده و با اتصال خط به دریای عمان رقم خواهد خورد.
اما یکی از مهمترین نقاط اختلاف، بحث زیستمحیطی برداشت از خلیج فارس است. برخلاف ادعاهایی که گاهی با قطعیت مطرح میشود، ظرفیت برداشت آب از خلیج فارس به سقف نرسیده است. این پهنه آبی وسیع، با وجود ضرورت رعایت ملاحظات زیستمحیطی، هنوز امکان توسعه طرحهای شیرینسازی را دارد. اتصال پروژه به عمان بیشتر یک ضرورت راهبردی طولانیمدت است تا یک محدودیت فوری.
به بیان دقیقتر، پروژه لزوماً به «گره زیستمحیطی» نرسیده و چالشهای آن بیش از آنکه بومشناختی باشد، اقتصادی، اجتماعی و فنی است، از جمله حساسیتهایی نسبت به انتقال آب از بندر سیریک.
در میانه همه این دادهها، یک واقعیت روشنتر از همه خودنمایی میکند: صنایع بزرگ فلات مرکزی بدون آب، برق و گاز پایدار نمیتوانند ادامه حیات دهند. انتقال آب دریا دیگر یک انتخاب نیست؛ اضطراری استراتژیک است. و شاید همین اضطرار است که برخی بازیگران را به سمت روایتسازی و مصادره به مطلوب پروژه سوق داده؛ روایتی که اگرچه ممکن است برای تثبیت جایگاه صنعتی اصفهان سودمند باشد، اما بر واقعیتهای فنی و مالکیتی خط سایه میاندازد.
در مراسم افتتاح، رئیسجمهور دوباره بر ضرورت حرکت صنایع به سمت سواحل جنوبی تأکید کرد و وزیر صمت نیز انتقال آب را بخشی از صیانت از هویت زیستی و اقتصادی کشور دانست. اما در پشت این جملات، پرسشی همچنان بیپاسخ مانده: پروژه را چه کسی اجرا کرده و چه کسی آن را روایت میکند؟
آب از جنوب به فلات رسیده، اما روایت آن هنوز در مسیر تعیین تکلیف است.