به گزارش بیرونیت، در یک سال گذشته، عملکرد و رفتار برخی وزارتخانهها، از جمله بهداشت، کار و صمت، نشان داده است که دولت چهاردهم هنوز با مفهوم پاسخگویی و تعامل سازنده بیگانه است. سکوت، پرخاش یا اتهامزنی به رسانهها جای گفتوگو را گرفته است. گویی در این دولت، نقد بهجای آنکه فرصتی برای اصلاح باشد، نشانهی دشمنی تلقی میشود.
مشکل البته فقط کمبود مهارت روابط عمومی نیست. بسیاری از مدیران فعلی، از ابتدا آموزش ندیدهاند که «پاسخگویی» بخشی از مسئولیت است، نه امتیاز. مدیری که در دوران کودکی و جوانی از حداقل امکانات اجتماعی برخوردار نبوده، هرگز تجربه سفر، تعامل و گفتوگو را نداشته و ناگهان در جایگاه قدرت قرار گرفته است، طبیعی است که دچار نوعی سرگیجهی قدرت شود؛ کسی که تا دیروز در حاشیه بوده، حالا نقد را بیاحترامی میبیند و پرسش را تهدید.
اگر ذرهای هوش اجتماعی در میان مدیران وجود داشت، میدانستند گفتوگو نشانه ضعف نیست، بلکه نماد بلوغ مدیریتی است. مدیری که از پرسش خبرنگار میرنجد، در واقع از ناتوانی خود دلچرکین است، نه از صدای رسانه.
هوش هیجانی یعنی توان کنترل خشم، شنیدن بدون تعصب، حفظ آرامش در بحران و گفتوگوی مؤثر با منتقدان. این مهارت با تذکر و بخشنامه ایجاد نمیشود؛ باید از کودکی در ساختار فرهنگی، آموزشی و اجتماعی شکل گیرد. مدیرانی که در چنین محیطی رشد نکردهاند، طبیعی است در مواجهه با قدرت، از واقعیت فاصله بگیرند.
در دنیای امروز، مدیران موفق کسانی هستند که میتوانند در میان بحران لبخند بزنند، به رسانه پاسخ دهند و از انتقاد فرصت بسازند. اما در اینجا، هنوز باید معاون اول رئیسجمهور یادآوری کند که «پاسخ دادن به خبرنگار» لطف نیست، وظیفه است.
شاید وقت آن رسیده دولت چهاردهم به جای افزودن شعارهای جدید، کمی EQ به بدنه مدیریتی خود تزریق کند. چراکه دولتِ بیایکیو، حتی با بهترین نیتها، دیر یا زود در دیوار بیاعتمادی جامعه گرفتار خواهد شد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست