در بخش معدن به عنوان پایه و اساس نظام اقتصاد بینالملل، سرعت تحولات به حدی است که بدون داشتن ذهنی روشن در باب تحولات اقتصادی، مالی، ژئوپلیتیک و امنیتی نمیتوان بنگاه را هدایت کرد. بنگاههای معدنی ایرانی امروزهروز این تحولات سریع را به خوبی لمس میکنند، اما کمتر پیش میآید که قادر باشند خود را با شرایط جدید وفق دهند. برای وفق یافتن با شرایط بسیار متغیر و پیچیده کنونی، بنگاههای معدنی راهی جز متنوعسازی مسیرهای تولید ثروت ندارند. مدیران بنگاهها باید با لحاظ شرایط کنونی دست به تغییر رویه و استراتژی بزنند و اصل راهبردی در این تغییر، آگاهی از اهمیت تنوع است.
این یعنی اگرچه بنگاههای معدنی میدانند در یک محیط ریسکپذیر قرار دارند که به شکلی فزاینده در معرض تغییرات غیرخطی، شتابیافته، بیثبات و به هم پیوسته قرار گرفتهاند، اما شناخت مساله بدون داشتن راهحلی روشن و استوار دردی از بنگاه دوا نمیکند. در وضعیتی که نرخ کامودیتیهای معدنی در نتیجه افول تقاضای موثر در جهان و کند شدن روند رشد اقتصادی کشورها قطعی است، تکیه بر بهینه شدن باید شالوده همه تصمیمات باشد و خب؛ در شرایط کنونی که مثلا قیمت سنگ آهن سقوط کرده یا بازار کشش چندانی برای عرضه بیشتر فولاد ندارد، توجه به صداهای جدید در توسعه بخش معدن حیاتی است.
جهان به کدام سو میرود؟
در ماههای اخیر گزارشهای متعددی پیرامون «نحوه مدیریت استراتژیک بنگاهها» تهیه و تدوین شده و به ریسکهای متعدد پیشرو به عنوان منبعی برای تغییر و تحول تاکید دارند. نمونه اعلای این گزارشها در تولیدات نهادهای جهانی و موسسات مشاوره نظیرمجمع جهانی اقتصاد یا مکنزی، BCG یا ارنستاند یانگ قابل دسترس است. برای مثال ارنستاند یانگ در گزارشی با عنوان « How can reimagining risk prepare you for an unpredictable world? » تاکید دارد بازاندیشی در مفهوم مدیریت ریسک در بنگاهها ضروری است. در نظرسنجی این موسسه ۱۴درصد از مدیران بنگاهها در پاسخ به این وضعیت به کل رویکردهای خود را تغییر داده و استراتژی متفاوتی نسبت به گذشته اتخاذ کردهاند. شش شرکت از هر ۱۰ شرکت نیز در مسیر تغییر رویکردهای خود در پاسخ به روند دگرگونی جهان قرار دارند. این یعنی بنگاهها در پاسخ به محیط متغیر کنونی جهان باید در فروش، جذب، سرمایهگذاری و توسعه به جای احتیاط جانب خلاقیت را نگه دارند و با روش متفاوتی نسبت به گذشته به مدیریت امور بپردازند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد جهان در حالی با دستکم ۱۲۰۰ ریسک نوظهور و معمول روبهرو است. جالب اینکه پژوهش ثابت میکند تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک به ترتیب روی ۵۴ درصد از روندهای حاکم بر فروش و ۵۲ درصد از مسیر توسعه بنگاهها اثر سوء گذاشته است. این یعنی دیگر تنها با توجه به محیط اقتصاد و مالی نمیتوان راهگشای چالش بنگاهداری بود و اثر روندهای سیاسی و امنیتی بر کشورها و صنایع بسیار بالاتر از همیشه است. در این فضا تنها چیزی که میتواند بنگاه را از فضای ابهام و عدم قطعیت نجات دهد، تنوع است.
صنایع معدنی ایران چه کنند؟
یک بنگاه اگر در زمینه تولید، فروش، توسعه و اداره امور از روشهای نو و رویههای چندگانه استفاده کند، احتمالا به پاسخهای بهتری در شرایط بسیار متغیر کنونی خواهد رسید. تئوری پورتفولیو، روشی برای بهینهسازی سبد سرمایهگذاری است که توسط هری مارکویتز در دهه ۱۹۵۰ معرفی شد. این تئوری بر این اصل استوار است که سرمایهگذاران میتوانند با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری خود، ریسک را کاهش داده و بازده را افزایش دهند. در شرایطی که ریسک بخش تولید برای بسیاری از محصولات افزایش یافته و احتمالا با هر شوک بخش جدیدی از بازار هر شرکت هدف تحولات غیرمنتظره قرار خواهد گرفت احتمالا پناه بردن به تئوری هری مارکویتز کلید قفل بنگاهداری در شرایط عدم قطعیت است.
مصداق این پیشنهاد نیز در کشاندن پای سرمایهگذاریهای جدید به راههای متنوع و البته کمریسکتر است. این یعنی اگر امروز ایران با حجم عظیمی از مجوزهای تولید محصولات مربوط به زنجیره آهن و فلز روبهرو است، بهتر است پای سرمایه بیش از این به تکرار نلغزد. این یعنی گرای مدیر بنگاه در این شرایط، متنوع ساختن سبد تولیدات شرکت معدنی به سمت ارقام متفاوتتر و پرتقاضاتر است. مثال بارز این داستان توجه به سیگنال بازارهای جهانی قیمت برخی فلزات است. اوجگیری بهای طلا طی دو سال به میزان ۱۱۰ درصد و رشد بهای نقره در سطحی نزدیک به همین مقدار نشانه بارزی است برای سرمایهگذاران.
از آنجا که بانک گلدمن ساکس حتی پیشبینی بهای ۵۰۰۰ دلار را برای هر اونس طلا دارد و موتور اصلی این جهش نیز نبرد نامحسوس میان چین و امریکاست، چه خوب که در پهنه زرخیز ایران مدیران معدنی برای دستکم یک دوره زمانی ۵ ساله مسیر سرمایهگذاری در این حوزه را به میزان مشخصی به سمت استخراج و استحصال فلزات گرانبها هدایت کنند. در ماههای اخیر خیز برخی از مهمترین شرکتهای معدنی جهان برای ورود به پروژههای تولید طلا و نقره یا حتی مس را میتوان در همین راستا تبیین کرد. ارزیابی ارنستاند یانگ در پایش Parthenon Geostrategy نشان میدهد برای بسیاری از شرکتهای فهرست فورچون ۵۰۰ در سال ۲۰۲۵، بیتوجهی به تنوع تولیدات اثرات مرگباری داشته است؛ بهطوری که برخی شرکتها را تا ۱.۶ میلیارد دلار از این محل متضرر ساخته است. مس دیگر فلزی است که ارزش توجه را دارد. پیوند عمیق فلز سرخ با توسعه انرژیهای نو این ماده را به یک کالای بسیار حیاتی برای جهان تا دستکم سال ۲۰۵۰ تبدیل میکند. براین مبنا توجه به این مهم که برای ۲۵ سال آینده باید مس را در سبد تولیدات هر شرکت معدنی صاحبسبک داشت، یک ضرورت راهبردی است. به ویژه برای اقتصاد ایران که از ذخایر بسیار حیاتی و گسترده مس برخوردار است، این نکته ارزش کلیدی دارد. در این روند البته قطعی است که تولید فلزاتی نظیر فولاد یا سرب و روی یا آلومینیوم همچنان باید مبنای کار باشد، اما با هدف مدیریت ریسک توسعه در این بخشها محدود و تمرکز بر متنوعسازی سبد محصولات اولویت کار باشد. بر این مبنا پیشنهاد ویژه به بازیگران صنایع معدنی این است که به سمت وزن دادن به ریسکها در روند مدیریت خود حرکت کرده و هوشیاری در راهبرد را جانشین بیتوجهی به تحولات سازند. امروزه این نکته کلیدی برای توسعه صنایع معدنی کشور حیاتی است که ایجاد اتحادهای نوظهور با بازیگران مختلف در راستای رسیدن به سبدی متنوعتر از درآمد باید به سرعت در دستور کار قرار گیرد. برای نمونه اگر بازیگری کوچک این توان را در خود ایجاد کرده که به تولید فلزی پرتقاضا و ارزنده نزدیک شود، اما در دام تامین مالی گرفتار شده، خوب است بازیگران صاحب بنیه با تزریق بخشی از منابع خود به پروژه، در سود این حرکات بدیع سهیم شده و ظرفیت خود را برای مواجهه با شوکهای جدید رشد دهند.
پیشنهاد ویژه
جان کلام آنکه با نگاه کردن به تصمیمگیریهای استراتژیک از دریچه ریسکهای ژئوپلیتیکی نوظهور، شرکتها در موقعیت قویتری برای پیشبرد اهداف خود قرار میگیرند. رشد ارگانیک و غیرارگانیک شرکتها با همکاری و اتحاد امکانپذیرتر است. درک بهتر ریسکهای مورد اشاره به شرکتها کمک میکند تا با اشتیاق بیشتری به سمت امور ادغام و تملک (M&A) که در ایران کمتر جدی گرفته میشوند، حرکت کنند. این بینش میتواند با سرعت دادن به معاملات برنامهریزی شده از افول سودآوری بنگاههای بزرگ معدنی کشور ممانعت به عمل آورد. بنابراین همسو کردن ریسک و استراتژی توسط مدیران معدنی، احتمال اینکه اهداف کلیدی را در دسترس قرار دهد و بازده سرمایهگذاری را به سطح مورد نظر برساند، بیشتر میکند. اگر امروز بسیاری از مجموعههای فولادی کشور به منجلاب زیاندهی افتاده یا در ورطه رکود قرار دارند، این باید زنگ خطری جدی برای هر مدیر معدنی باشد که به تغییر بیتوجه است. بنابراین توصیه میشود هر چه سریعتر به سمت آگاهی از پروژههای معدنی باارزش که در شرف افتتاح یا در دست توسعه هستند، حرکت کنیم. ادغام و تملیک را جدی گرفته و تیم مدیریت ریسک را در بنگاه تشکیل دهیم. شناخت از روندهای کلیدی حاکم بر بازار جهانی در کنار شناخت عمیق از تحولات زیر پوست بخش معدن کشور همواره میتواند برای سرمایهگذاران این حوزه سودساز و نجاتبخش باشد. خلاصه آنکه در جهانی که به شدت متغیر است، داشتن دامنهای از ابزارها برای موجسواری در دریای خروشان اقتصاد یک ضرورت است. این ابزارها نه تنها برای بنگاهها نجاتبخش هستند که مبنای مزیت رقابتی بوده و زمینه برتری بر حریفان را فراهم میکنند.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست