دوشنبه 30 تير 1404 شمسی /7/21/2025 7:18:23 PM
  • گروه مطلب:| گزارش| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:83067
  • زمان انتشار:دوشنبه 30 تير 1404-8:0
  • کاربر:
چگونه می‌توان پایداری منابع آب برای فعالیت‏‏‌های اقتصادی را تضمین کرد؟

در شرایطی که بحران آب به یکی از موانع بنیادی توسعه صنعتی کشور تبدیل شده، بهره‌‌‌برداری از پساب تصفیه‌‌‌شده در بخش معدن‌‌‌کاری به‌‌‌عنوان یک گزینه جایگزین در حال طرح است؛ گزینه‌‌‌ای که در نگاه نخست مقرون‌‌‌به‌‌‌صرفه و زیست‌‌‌محیطی به‌‌‌نظر می‌‌‌رسد، اما در عمل با موانع زیرساختی، حقوقی، و اقتصادی متعددی روبه‌‌‌روست.
معدنکاری با پساب

اگرچه برخی پروژه‌‌‌ها توانسته‌‌‌اند با بهره‌‌‌گیری از پساب، بخشی از بار آبی خود را کاهش دهند، اما در نبود یک سیاستگذاری منسجم و پایدار، این راهکار هنوز نتوانسته به یک جریان غالب در بخش معدن کشور تبدیل شود.

در استان‌‌‌هایی با اقلیم خشک و نیمه‌‌‌خشک، پروژه‌‌‌های معدنی به‌‌‌ویژه در مرحله فرآوری، به‌‌‌شدت وابسته به تامین آب با کیفیت قابل‌‌‌قبول هستند. با این حال، طی سال‌های اخیر، فشار بر سفره‌‌‌های آب زیرزمینی افزایش یافته و سازمان‌های متولی، صدور مجوز برداشت آب را محدود کرده‌‌‌اند.

هم‌‌‌زمان، طرح‌‌‌های انتقال آب بین‌‌‌حوضه‌‌‌ای از دریا یا سدهای بزرگ، گرچه در دستور کار قرار دارند، اما با چالش‌‌‌هایی مانند هزینه بالا، تاخیر اجرایی، و آثار زیست‌‌‌محیطی مواجه شده‌‌‌اند. برخی از این طرح‌‌‌ها در مسیر اجرا بارها دچار تغییر فنی، اصلاح مسیر یا حتی توقف موقت شده‌‌‌اند. این تاخیرها نه‌‌‌تنها ریسک برنامه‌‌‌ریزی برای واحدهای معدنی را بالا برده، بلکه سرمایه‌گذاران را نسبت به تامین پایدار منابع آبی بی‌‌‌اعتماد کرده است.
در چنین بستری، دیگر نمی‌توان به منابع سنتی آب به‌‌‌عنوان یک پشتوانه بلندمدت برای توسعه معادن اتکا کرد. واقعیت آن است که افت سطح ایستابی در بسیاری از نواحی کشور از مرز بحران گذشته و در برخی مناطق، افت بیش از ۳۰متری سفره‌‌‌ها گزارش شده است. با ادامه این روند، نه‌‌‌تنها توسعه معادن جدید متوقف می‌شود، بلکه ادامه فعالیت واحدهای فعلی نیز زیر سوال خواهد رفت. از سوی دیگر، تنش‌‌‌های اجتماعی و مخالفت‌‌‌های محلی با پروژه‌‌‌های مصرف‌کننده آب تشدید شده و آینده تامین آب برای معادن به موضوعی مناقشه‌‌‌برانگیز تبدیل شده است.

منبع پایدار آب
در شهرهای بزرگ کشور، روزانه میلیون‌‌‌ها مترمکعب فاضلاب شهری تولید می‌شود که پس از تصفیه اولیه یا ثانویه، اغلب بدون مصرف موثر به محیط‌‌‌زیست بازمی‌گردد. این در حالی است که بسیاری از واحدهای صنعتی و معدنی در همان استان یا منطقه، با محدودیت شدید منابع آبی روبه‌‌‌رو هستند. پساب تصفیه‌‌‌شده، در صورت برخورداری از کیفیت حداقلی، می‌تواند به‌‌‌عنوان منبعی پایدار، کنترل‌‌‌پذیر و قابل تخصیص برای تامین بخشی از نیاز صنایع معدنی به کار گرفته شود. برخلاف منابع سطحی یا زیرزمینی، پساب از ثبات نسبی در حجم و ترکیب برخوردار است و امکان برنامه‌‌‌ریزی بر اساس آن فراهم می‌شود.

با این حال، بهره‌‌‌گیری از پساب تاکنون در اولویت سیاستگذاران بخش آب و معدن قرار نگرفته و عمده برنامه‌‌‌های تامین آب صنایع، بر انتقال از دریا یا برداشت منابع آب زیرزمینی استوار بوده‌‌‌اند. این در حالی است که تجربه‌‌‌های پراکنده از مصرف پساب در برخی واحدهای صنعتی نشان داده‌‌‌اند که امکان کاهش وابستگی به آب تازه، بدون آسیب به فرآیندهای تولید، وجود دارد. همچنین استفاده از پساب موجب کاهش ورود آلودگی به منابع طبیعی، کاهش بار تصفیه‌‌‌خانه‌‌‌های شهری و ایجاد درآمد برای مدیریت شهری خواهد شد.

زیرساخت انتقال و تصفیه
یکی از اصلی‌‌‌ترین چالش‌‌‌ها در استفاده از پساب برای معادن، فقدان زیرساخت فنی انتقال و تصفیه تکمیلی است. تصفیه‌‌‌خانه‌‌‌های شهری عمدتا با هدف تخلیه ایمن فاضلاب طراحی شده‌‌‌اند و ظرفیت و فناوری لازم برای تصفیه مطابق نیاز صنعت را ندارند. از سوی دیگر، فاصله جغرافیایی میان مراکز جمعیتی (تولیدکننده فاضلاب) و مراکز صنعتی و معدنی، هزینه احداث خطوط انتقال و ایستگاه‌‌‌های پمپاژ را به‌‌‌طور قابل‌‌‌ملاحظه‌‌‌ای افزایش داده است. نتیجه آنکه معادن، یا ناچار به سرمایه‌گذاری مستقیم در توسعه این زیرساخت‌‌‌ها هستند یا باید منتظر مشارکت دولت یا نهادهای محلی بمانند.

در برخی موارد، توافقنامه‌‌‌هایی میان شهرداری و شرکت‌های معدنی برای احداث خط لوله اختصاصی امضا شده، اما به‌‌‌دلیل اختلاف در قیمت‌گذاری، مالکیت پساب یا ناتوانی در تامین بودجه، این پروژه‌‌‌ها به مرحله بهره‌‌‌برداری نرسیده‌‌‌اند. همچنین در بسیاری از استان‌‌‌ها، شبکه فاضلاب شهری هنوز به بهره‌‌‌برداری کامل نرسیده یا تصفیه‌‌‌خانه‌‌‌های موجود با ظرفیت پایین و کیفیت نامناسب فعالیت می‌کنند. این محدودیت‌ها موجب شده‌‌‌اند که حتی در مناطقی که از نظر فنی امکان استفاده از پساب وجود دارد، اجرای عملیاتی آن متوقف بماند.

ابهام حقوقی
یکی از موانع مهم در مسیر گسترش استفاده از پساب در بخش معدن، ابهام در نظام مالکیت و قیمت‌گذاری آن است. در حال حاضر، مشخص نیست که پساب تصفیه‌‌‌شده، به‌‌‌لحاظ حقوقی در اختیار چه نهادی قرار دارد: شرکت آب و فاضلاب، شهرداری، سازمان آب منطقه‌‌‌ای یا حتی وزارت نیرو؟ این سردرگمی موجب شده است که شرکت‌های معدنی در هنگام عقد قرارداد با چند نهاد مواجه شوند که هر یک خود را ذی‌‌‌حق می‌‌‌دانند. در مواردی، اختلافات بر سر مالکیت پساب منجر به شکایت حقوقی و توقف پروژه‌‌‌ها شده است. از سوی دیگر، نظام تعرفه‌‌‌گذاری مشخصی برای فروش پساب به صنایع وجود ندارد.

گاهی نهاد عرضه‌‌‌کننده، پساب را با نرخی برابر یا حتی بالاتر از آب صنعتی پیشنهاد می‌کند، در حالی که کیفیت آن پایین‌‌‌تر و هزینه تصفیه مجدد بر دوش خریدار است. این عدم‌توازن، موجب می‌شود که از منظر اقتصادی، استفاده از پساب فاقد توجیه باشد و معادن ترجیح دهند همچنان از منابع سنتی استفاده کنند. کارشناسان معتقدند تا زمانی که چارچوبی حقوقی، شفاف و الزام‌‌‌آور برای تخصیص، قیمت‌گذاری و بهره‌‌‌برداری از پساب تدوین نشود، نمی‌توان به توسعه پایدار این بازار امید بست.

نگاه بخشی
مصرف پساب در معادن، علاوه‌‌‌بر تامین آب موردنیاز فرآیندهای تولید، از منظر زیست‌‌‌محیطی نیز اهمیت دارد. کاهش تخلیه فاضلاب به منابع طبیعی، جلوگیری از آلودگی آب‌‌‌های سطحی و زیرزمینی، و بازچرخانی منابع در سطح محلی، از مزایای کلیدی این رویکرد است. با این حال، سیاستگذاری در این زمینه همچنان بخشی و ناهماهنگ باقی مانده است. وزارت نیرو تمرکز خود را بر توسعه زیرساخت‌‌‌های سنتی انتقال آب گذاشته، وزارت صمت هدف‌‌‌گذاری مشخصی برای استفاده از پساب نداشته، و شهرداری‌‌‌ها اغلب پساب را یک منبع درآمد بالقوه می‌‌‌دانند.

در نتیجه این نگاه جزیره‌‌‌ای، هیچ نهاد مشخصی متولی تدوین نقشه راه استفاده از پساب در صنعت نشده است. طرح‌‌‌های پراکنده‌‌‌ای که در برخی استان‌‌‌ها اجرا شده‌‌‌اند، فاقد چارچوب مشخص بوده و وابسته به اراده‌‌‌های فردی یا شرایط خاص محلی بوده‌‌‌اند. این در حالی است که در کشورهای موفق در حوزه بازچرخانی منابع آبی، اسناد بالادستی مشخصی برای تخصیص پساب به صنایع تدوین شده، و با ارائه مشوق‌‌‌های مالی، الگوی استفاده از آب تغییر یافته است.

فناوری‌‌‌های بومی تصفیه
در شرایطی که معادن بزرگ به‌‌‌واسطه مقیاس تولید و توان مالی، امکان سرمایه‌گذاری در پروژه‌‌‌های انتقال و تصفیه پساب را دارند، معادن کوچک‌تر از این چرخه خارج شده‌‌‌اند. این در حالی است که برخی شرکت‌های دانش‌‌‌بنیان داخلی موفق به طراحی و ساخت سامانه‌‌‌های تصفیه قابل‌‌‌حمل و با ظرفیت پایین شده‌‌‌اند که می‌توانند در معادن کوچک و متوسط مستقر شده و بخشی از آب مصرفی را تامین کنند. این سامانه‌‌‌ها، با تمرکز بر حذف آلاینده‌‌‌های خاص موردنیاز صنایع معدنی، می‌توانند در مناطق دورافتاده نیز به‌‌‌کار گرفته شوند.

با این حال، نبود نظام حمایتی برای خرید این تجهیزات، نبود تضمین خرید آب بازیافتی، و نبود اطلاع‌‌‌رسانی کافی درباره مزایای این فناوری‌‌‌ها، موجب شده که بازار آنها بسیار محدود باقی بماند. در صورتی که دولت یا صندوق‌های توسعه، مشوق‌‌‌هایی برای تجهیز معادن به سامانه‌‌‌های تصفیه بومی در نظر بگیرند، می‌توان انتظار داشت که تقاضا برای این فناوری‌‌‌ها رشد کند و بخشی از مشکل تامین آب در معادن کوچک‌تر حل شود.

مجموعه شواهد نشان می‌دهد که استفاده از پساب تصفیه‌‌‌شده در معادن، یک فرصت واقعی برای کاهش فشار بر منابع طبیعی، توسعه پایدار صنعتی و کاهش هزینه‌‌‌های اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی است.

اگر نهادهای تصمیم‌گیر در سطح ملی تدوین یک نقشه راه اجرایی، با اولویت‌‌‌بندی مناطق بحرانی، را اولویت دهند و الزامات قانونی برای تخصیص پساب به صنایع را تدوین کنند، می‌توان امیدوار بود که در آینده‌‌‌ای نزدیک، پساب نه یک گزینه اضطراری، بلکه بخشی دائمی از نظام تامین آب صنایع معدنی کشور باشد.
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین