داریوش اسماعیلی با حکم وزیر صمت جایگزین جعفر سرقینی در معاونت معدنی وزارت صمت شد. پستی که حدود هفت سال در اختیار سرقینی بود تا با توجه به سلامت کاری خود حافظ ثروت عمومی کشور باشد.
سرقینی از نظر برخی فعالان معدنی فردی پاکدست، سختگیر و حافظ انفال و از برخی دیگر محافظهکار، سوسیالیست، کم اعتماد به بخش خصوصی و سرعتگیر توسعه بخش معدن بود.
هرچه بود، از نظر عموم فعالان بخش معدن کارنامهای قابل قبولی از خود برجای گذاشت و توانست شخصیت این بخش را حفظ کند.
او کم حرف میزد، شعار نمیداد، دارای اصول خاص خود بود و سیاستهایش گاه فعالان را راضی میکرد و گاه دلخوری آنان را بهمراه داشت.
حالا داریوش اسماعیلی جای او نشسته است. فردی که از نظر سیاسی اختلافی ۱۸۰ درجهای با او دارد اما از نظر علمی جایگاهی مشابه نظیر او.
توقع از اسماعیلی بالاست تا در شرایط کنونی با درس گرفتن از سیاستهای منفی و مثبت سرقینی نوعی حکمرانی خوب را در بخش معدن شروع کند.
شاید در گام اول باید مرز خود را به عنوان یک دولتمرد و نماینده مجلس جدا کند. به عنوان نماینده مجلس شاید هر سخنی را میتوانست بر زبان بیاورد و سخنانش هزینهای برای بخش ایجاد نمیکرد اما به عنوان یک دولتمرد لازم است تا سنجیده سخن بگویند چرا که هر اظهار نظر او اثر سریعی بر بخش معدن و تصمیمسازیها خواهد گذاشت.
توقع بر آن است تا با بخش خصوصی و تشکلها نشست و بر خاست خود را افزایش دهد و بدون مشورت و هماهنگی با آنان بخشنامهای صادر نکند.
بهتر است تا پیشبینیپذیر باشد، از میلیاردر شدن فعالان بخش معدن نترسد و ثروت بالقوه بر زمین مانده را بالفعل کند.
رابطهای خوب با ایمیدرو و سازمان زمین شناسی برقرار کرده و خود را همسطح آنان بداند و با تعامل منافع بخش را تامین کند.
طبقه پنجم وزارت صمت محلی برای امضاهای طلایی است و بهتر است تا در گام اول تا جایی که امکان دارد در جهت افزایش حقوق مدیران کل خود بکوشد و زندگی آنان را تامین کند تا مبادا فشار زندگی آنان را از یک زندگی شرافتمندانه دور کند.
اسماعیلی میتواند در پست جدید خود موفق باشد به شرطی که تکنوکرات باقی بماند، موقعیت جدید شغلی خود را درک کند، به موقع سخن بگوید و نسبت به توسعه بخش خصوصی و سرمایهگذاران خارجی تنگنظر نباشد.