کسانی که با ارقام حسابهای ملی آشنا هستند و سهم بخشهای مختلف اقتصادی در تولید ناخالص داخلی و ارزش افزوده را مطالعه میکنند، طبیعتا از این اظهارنظر مسولان متعجب شده و خواهند گفت چگونه سهم یک درصدی معدن در تولید ناخالص داخلی میتواند چنین رشدی را بهوجود آورد؟
افرادی که میگویند معدن میتواند جایگزین نفت شود حتما اقتصاد ایران را میشناسند و صرفا با تکیه بر تعصبهای بخشی چنین اظهاراتی را بیان نمیکنند.
قاعدتا منظور این افراد از معدن شامل زنجیره ارزش افزوده این بخش از پیجویی و اکتشافات مقدماتیست تا محصول نهایی. یعنی وقتی از سنگآهن سخن میگویند منظور فرآیند اکتشافات این ماده معدنیست تا محصولی مانند میلگرد، نبشی، تیرآهن و ورق. پس درآمد حاصل از صادرات هر بخش از این زنجیره چه بهصورت فرآوری شده و چه محصول نهایی قادر است بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی را پوشش دهد بطوریکه درآمد حاصل از صادراتِ مواد معدنی و صنایع حاصل از آن آنقدر زیاد باشد که جای درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام را بگیرد.
معدن به جای نفت یعنی اینکه سالانه دست کم ۵۰ میلیارد دلار مواد معدنی و محصولات وابسته به آن به کشورهای دیگر صادر شود. برای رسیدن به چنین رقمی در مقابل ۶ میلیارد دلار صادراتی که هماکنون در بخش معدن و صنایع وابسته صورت میگیرد، نیازمند سرمایهگذاری بزرگی در این بخش است. اما تامین مالی لازم برای رسیدن به صادرات ۵۰ میلیارد دلاری در بخش معدن و صنایع معدنی چگونه باید صورت گیرد؟
آیا رسیدن به چنین رقمی در حد و اندازههای بخش معدن ما که اکنون برای حمل مواد معدنی در داخل معادن، قادر نیست تایر ماشینآلات خود را تامین کند و از تکنولوژیهای روز کمبهره مانده، ممکن است؟
طبیعتا لازمه رسیدن به چنین هدفی سرمایهگذاری کلان داخلی و خارجی و بهرهمندی از فنآوریهای روز دنیا را میطلبد.
اقتصاددانان معتقدند که توسعه معدن الزاما به توسعه کشور منتهی نمیشود اما اگر بخش معدن توسعه نیابد حتما کشور توسعه نخواهد یافت.
دنیا نیازمند مواد معدنی بهویژه فلزات اساسیست. ایران نیز از نظر ذخایر این مواد بسیار مستعد است و میتواند با سرمایهگذاری کلان در بخش اکتشافات معدنی و معدنکاری فراسرزمینی به یکی از قطبهای تولید فلزات اساسی نظیر سرب، روی، مس، فولاد، طلا، منیزیم، منگنز و کروم تبدیل شود.
در ایران پنج بخش نفت، صنعت، معدن، کشاورزی و خدمات در افزایش رشد اقتصادی سهیم هستند. اما دیده میشود که هر کدام از آنها نگاهی جزیرهای به توانمندی خود دارند بهگونهای که این بخشها با تفسیر آمار به نفع خود، سایر بخشها را نادیده گرفته و عنوان می کنند که اگر نبودند چرخ اقتصاد نمیچرخید. یکی از نفت سخن به میان میآورد، دیگری صنعت خودرو را منجی اقتصاد میداند، افرادی از برق سخن میگویند و خلاصه اینکه هر کس در هر رشتهای که تحصیل کرده یا مشغول بکار است، آن رشته را منجی اقتصاد معرفی میکند.
در این میان بدون هیچ تعصبی میتوان گفت که بخش معدن و صنایع معدنی یکی از ناجییانِ اقتصاد کشور بوده که میتواند در کنار توسعه سایر بخشها به رشد اقتصادی و ایجادِ اشتغال پایدار کمک کند.
البته برخی از تحلیلگران با توجه به سهم یک درصدی معدن در اقتصاد، این بخش را قابل چشمپوشی میدانند. اگر قرار باشد بهصورت وزنی به معدن و صنایع وابسته نگاه کنیم و بگوییم این بخش چون سهم کمی در تولید ناخالص داخلی دارد پس میتوان آن را نادیده گرفت مثل آن میماند که بگوییم چون خون جاری در رگهای یک فرد در بدنی ۷۰ کیلوگرمی، به ۵ لیتر بیشتر نمیرسد پس میتوان آن را حذف کرد.
معدن خونِ جاری در رگهای صنعت است. بهتر آن است که گفته شود یکی از راههای توسعه کشور آن است که معادن توسعه یابند. توسعه معادن به آن معناست که زیرساختهای لازم برای تامین انرژی، آب، حمل و نقل و. . . ایجاد شده و سیاستگذاریها بهنحوی تدوین شود که تجارت تسهیل شده و تصمیمگیریها در نظام کلان اقتصادی به سویی رود که معدن، از آن منتفع شود.
مطالب مرتبط