۲. عمرِ کارگران ماهر زغالسنگ بالای ۶۰ سال بوده و تعدادِ کارگران ماهر در معادن رو به کاهش است. این موضوع نشان میدهد که تجربهِ معدنکاری زیرزمینی در ایران به نسلهای بعد منتقل نشده است.
۳. کارگران زغالسنگ در خصوصِ رعایتِ اصولِ ایمنی آموزشهای لازم را ندیدهاند و اغلب نمیدانند که گازِ متان سبکتر از هواست و در هنگامِ انفجار باید روی زمین بهصورتِ دّمَر دراز بکشند تا از سوختن در امان بمانند.
۴. در معادن زغالسنگ ایران اتاق امنی برای سیگار کشیدن، استراحت و کافیشاپ وجود ندارد. ممکن است کارگرانِ سیگاری نتوانند ۸ ساعت بدون سیگار دوام بیاورند. اگر چنین اتاقهایی تعبیه شود کارگران میتوانند دقایقی از شیفت کاری خود را به استراحت و ریلکس کردن اختصاص دهند.
۵. دانشجویانِ مهندسی معدن تنها یک واحد درسی را برای "طراحی معدن" باید پاس کنند. در حقیقت دانشآموختگان مهندسی معدن عملا دانشی از طراحیِ معدن ندارند.
۶. رشته مهندسی معدن جذابیتی برای دانشجویانِ جدیدالورود ندارد و معمولا نخبگان وارد تخصصهای دیگر علوم مهندسی میشوند. لازم است وزارت صمت، ایمیدرو و بخش خصوصی برای جذب نخبگان در رشته مهندس معدن تمهیداتی بیاندیشند.
۷. عمده منابعِ درسی در رشته مهندسی معدن مربوط به چند دهه پیش است و تولید علم در این رشته صورت نمیگیرد. حتی بنگاههای بزرگ معدنی نیز در این رابطه اقدامی انجام ندادهاند.
۸. دانشجویان و دانشآموختگان "زن" در مهندسی معدن با مسائل و مشکلات زیادی برای کارآموزی و اشتغال در بخش معدن مواجهاند و معمولا به کشورهای معدنخیز دیگر مهاجرت میکنند.
۹. شرکتهایر بزرگ معدنی کشور عملا از علم و تکنولوژی روز اکتشاف و استخراج معدن به دور هستند و با فنآوریهای مربوط به ۳۰ دهه پیش مشغول فعالیت هستند.
۱۰. حکمرانیِ بد در بخش معدن کشور سبب شده، تا بسیاری از دانشآموختگان این رشته یا مهاجرت کنند، یا خارج از حوزه معدن به کار مشغول شوند و آنها که ماندهاند با حقوقهای ناچیز و مدیریتهای ناکارآمد، نه از لحاظ مالی و نه از نظر بهدست آوردن تجربه و تولید علم در این بخش به جایی نرسیدهاند و حسرتِ تلف شدنِ عمر خود را میخورند.
مطالب مرتبط