به گزارش بیرونیت، روزنامه روزگار معدن نوشت: این مطلب به بررسی تاثیر معدنکاری در مناطق محروم بر توسعه اقتصادی میپردازد و مزایا و معایب این فرآیند را مورد بررسی قرار میدهد. تعامل معدنکاری با مناطق محروم از دیگر مواضع، تاثیرات مثبتی دارد که میتواند به توسعه اقتصادی این مناطق کمک کند.
در ادامه به برخی از تاثیرات مثبت این صنعت در مناطق محروم پرداخته میشود:ایجاد اشتغال: معدنکاری بهعنوان یک صنعت سرمایهپذیر، ایجاد اشتغال در مناطق محروم را تسهیل میکند.
این اشتغالزایی میتواند به توسعه اقتصادی منطقه کمک کند و بیکاری را کاهش دهد. کاهش نرخ بیکاری یکی از اولین اقدامات دولتها برای رسیدن به توسعهپایدار است.اقتصاد محلی قویتر: معدنکاری منجر به ایجاد بازار کار محلی شده و به خرید کالاها و خدمات محلی توجه بیشتری را جلب میکند.
این افزایش تقاضا منجر به توسعه کسبوکارهای محلی و رشد اقتصادی منطقه میشود. بهعنوانمثال برخی از استانهای محروم مانند کردستان پس از اکتشاف معادن و احداث کارخانههای صنایع معدنی باعث ایجاد بازار برای تامین نیاز کارگران این صنایع میشود.
این بازارها توسط افراد بومی این مناطق ایجاد میشود و باعث بهبود وضعیت اقتصادی آن محل میشود. افزایش درآمد برای دولت: معدنکاری منابع مالی جدیدی برای دولتها ایجاد میکند. این منابع میتوانند برای تامین هزینههای عامه و بهبود خدمات اجتماعی مورداستفاده قرار گیرند، همچنین قسمتی از این درآمد میتواند برای توسعه پروژههای زیرساختی در منطقه محروم بهکار گرفته شود.
برخی از کشورها مانند ایران که دولتها بر صنعتی خاص تکیه کردهاند، معدن و صنایع معدنی میتواند جایگزین مناسبی برای آنها باشد تا منبعی سرشار از ثروت برای کشورها باشد.انتقال فناوری و دانش: معدنکاری بهعنوان یک صنعت مادر و حیاتی نیازمند به تاسیسات پیشرفته و دانش فنی است.
این بهمعنای انتقال فناوری و دانش به مناطق محروم است. جوامع محلی از دانش و مهارتهای تازه بهرهمند میشوند که میتواند به توسعه دیگر صنایع و کسبوکارهای محلی مناطق کمک کند.توسعه زیرساختها: معدنکاری نیازمند زیرساختهای مختلفی میشود. این زیرساختها شامل جادهها، راهآهنها، بنادر و تاسیسات انرژی برق میشوند.
ساخت این زیرساختها در نهایت به توسعه اقتصادی منطقه کمک میکند و شرایط حملونقل را بهبود میبخشد. برخی از زیرساختها مانند راهآهن علاوهبر معدن و صنایع معدنی، میتواند برای صنایع دیگر بهکار برده شود و پایهریز افزایش ظرفیتهای تولید کشور و در ادامه توسعهپایدار کشور شود.
توسعه پایدار: با اجرای معدنکاری به شیوهای پایدار و مسوولانه، میتوان تاثیرات منفی بر محیطزیست و جامعه را به حداقل رساند و به توسعهپایدار مناطق محروم کمک کرد. این شامل اجرای استانداردهای محیطزیستی، مشارکت جامعه محلی در تصمیمگیری و تعهد به ایجاد ارتباطهای پایدار با منطقه میشود.معدنکاری و محیطزیست: موضوعاتی هستند که همواره رودرروی هم قرار داشتهاند.
این کشمکش آنقدر جدی شده است که برخی طرفداران افراطی محیطزیست، خواستار پایان دادن به فعالیتهای معدنی هستند، اما واقعیت این است که میزان نیاز بشر امروز به مواد معدنی بهحدی افزایش پیدا کرده که تعطیلی معدنکاری خیالی واهی بهنظر میرسد.معمولا تعریف چندان دقیقی از آسیبهای زیستمحیطی وجود ندارد و تعاریف موجود دراین باره باید تا حدود زیادی اصلاح شود. بهعنوانمثال، خودروهای معمولی از بنزین استفاده میکنند و مصرف بنزین خودرو برقی صفر است، اما آلایندگی یک خودرو برقی لزوما کمتر از خودرو بنزینی نیست. خودروهای برقی با باتری لیتیومی کار میکنند و برای تولید لیتیوم و دیگر فلزات بهکاررفته در خودروهای برقی، باید صدها تن ماده معدنی استخراج شود.
طبق تحقیقات انجامشده در سالهای اول فعالیت یک خودرو الکتریکی، میزان آلایندگی کلی، یعنی آلایندگیهایی که در فرآیند ساخت و استفاده از آن ایجاد شده است، کمتر از یک خودرو بنزینی نیست.در بلندمدت هم، شاید میزان آلایندگی این خودروها کمتر از اتومبیلهای فعلی باشد، اما هرگز صفر نخواهد شد.
برخی کشورهای پیشرفته جهان که از امضاکنندگان معاهده زیستمحیطی پاریس هستند، بر کاهش تولید کربن برای مثال با استفاده از خودروهای برقی تمرکز کردهاند، اما همزمان مواد معدنی موردنیاز خود را از کشورهای در حال توسعه تهیه میکنند.
در گزارش امروز روزگار معدن از محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن و انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن پرسیدیم که «باتوجه به اینکه تبعات آلودگی در یک نقطه از زمین سراسر جهان را دربرمیگیرد، چگونه میتوان این سیاست کشورهای پیشرفته را توجیه کرد؟
دیدگاه ملی یا جهانی
محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن: درست است که در ادبیات علمی گفته میشود اگر آلودگیهایی اتفاق بیفتد، برای کل زمین است و همه دنیا را آلوده میکند، اما واقعیت این است که همه کشورها، قومیتها و ملیتهای مختلف، لزوما چنین دیدگاهی ندارند.
بهعبارتدیگر، برای مثال کشوری مانند چین ممکن است در زمینههای گوناگونی، آلودگیهای فراوانی ایجاد کند و صنایع آلاینده بسیاری داشته باشد تا بتواند به توسعه بیشتر برسد و سهم خود را در اقتصاد دنیا افزایش دهد.
بنابراین، شاید باتوجه به جمعیت کثیر و سرزمین بزرگی که در اختیار دارد، از آلودگی چند شهر بزرگ خود بیتفاوت بگذرد و توجه چندانی به آن نکند و در کنار آن، بخشهای بزرگی از سرزمین پاک و غیرآلوده داشته باشد.
در عین حال، ممکن است کشور کوچکی در خاورمیانه همه مصیبتهای گرمایش زمین را از جمله خشکسالی بارانهای سیلآسا، فرسایش خاک و مانند اینها را یکجا تجربه کند. همزمان ممکن است کشوری که در نزدیکی قطب واقع شده، از گرمایش زمین سود ببرد و آب شدن یخها نهتنها این کشور را زیر آب نبرد، بلکه حجم آبهای شیرین آن کشور را افزایش دهد و منابع و ذخایر جدیدی در آن کشورها آشکار کند.
قانونی نانوشته
هرچند بهدرستی میدانیم که اگر زمین دچار گرمایش شود یا حجم آلایندهها بیش از این افزایش یابد، همه اعضای جامعه جهانی آسیب میبینند، اما واقعیت این است که کشورها بهصورت موضعی و ملی به این مشکل نگاه میکنند و متاسفانه حقیقت این است که بعضی از کشورها بیشتر و بعضی کمتر آسیب میبینند.
این موضوع باعث شده است که براساس یک قرارداد نانوشته، بسیاری از کشورهای پیشرفته از این موضوع استقبال کنند که آلودگیهای ناشی از تولید کربن در کشورهای دیگر اتفاق بیفتد. بهعنوان مثال، خودروهای برقی یکی از این نمونههاست، زیرا معدنکاری آن در کشورهای دیگری اتفاق میافتد و اگر برداشت لیتیوم، کبالت، نیکل و امثال آن، منجر به آلودگی میشود، در جای دیگری اتفاق میافتد.
آبهای سرزمین دیگری دچار آلودگی میشود و مردمان کشورهای دیگری آسیب میبینند، تولید انرژی آن هم اگر با سوخت هستهای است یا سوخت پایدار یا دیگر انواع سوخت، جای دیگری اتفاق میافتد و در یک کشور مرفه اروپایی، فقط مردم از این محصول و پاکی آن استفاده میکنند و بهرهمند میشوند.
و در نهایت، وقتی میخواهند این خودرو را بازیافت کنند، آن را به جای دیگری میفرستند و در کشور دیگری بازیافت میکنند تا حتی عناصر بازیافتی آن هم در کشور خودشان دفن نشود. این دیدگاهی بسیار ناعادلانه است و جای بسی تاسف دارد که در بسیاری از مراودات جهانی سایه افکنده است. همانطور که همه موضوعات جهانی از ۲ منظر فقیر و غنی قابلبررسی است، در موضوع آلودگی هم فقیر و غنی وجود دارد.
یعنی کشورهای مرفه، بهره بیشتری از مزایای برخورداری از طبیعت سالم میبرند و ساکنان کشورهای فقیر یا در حال توسعه، زجر بیشتری از آلودگی محیطزیست میکشند و آسیب بیشتری میبینند.
جالب است، بدانیم ۱.۲ میلیارد نفر از مردم فقیر، فقط یک درصد از منابع کره زمین را استفاده میکنند و در مقابل، یک میلیارد ثروتمند زمین، ۷۲ درصد منابع را به خود اختصاص میدهند.
تغییر در زاویه دید
انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن: گفته شده است که بعضی کشورهای اروپایی، معدنکاری را در کشورهای خود بهشدت کاهش دادهاند، اما همزمان مواد معدنی موردنیاز خود را از دیگر کشورها به کشورهای در حال توسعه وارد میکنند، آیا این نقض غرض معاهدات برای حفاظت از محیطزیست نیست؟ من به این موضوع از زاویه دیگری نگاه میکنم. همانطور که گفته شد؛ مسائل زیستمحیطی یک نقطه جغرافیایی را تحتتاثیر قرار نمیدهد و کل کره زمین را در بر میگیرد.
بهعبارتدیگر، آلودگیهای محیطزیستی در مقیاس کشور یا قاره محدود نمیشود و در این زمینه، شاهد نوعی اثر پروانهای هستیم و هر جا و هر نقطهای از زمین را دچار آلودگی زیستمحیطی کنیم، تاثیر آن را در کل کره زمین خواهیم دید.
برای اینکه نگاهمان به این موضوع را تغییر دهیم، باید به مواردی اشاره کنیم.یکی از مواردی که باید به آن اشاره کنیم، این است که همواره کشورهای پیشرفته از استانداردهای بالاتری در زمینه رعایت مسائل زیستمحیطی نسبت به دیگر کشورها برخوردارند.
اگر معیار کشورهای توسعهیافته را گروه ۷ یا حتی جی ۲۰ در نظر بگیریم، کشورهای پیشرفته بین ۷ تا ۲۰ منطقه در گوشه و کنار جهان هستند که در یک نگاه کلی میتوان گفت که بیش از ۸۰ درصد این کشورها، استانداردهای بالای زیستمحیطی را رعایت میکنند و ضوابط بسیار سختگیرانهای نسبت به دیگر کشورها دارند. پس کشورهای پیشرفته دنیا نقش کمتری در آلودگی زیستمحیطی کره زمین، در مقایسه با کشورهای در حال توسعه داشتهاند.
اما این استاندارد بالای محیطزیستی و نقش کمتر کشورهای پیشرفته را در آلودگی محیطزیست باید ناشی از این سیاست بدانیم که آنها صنایع آلاینده یا کثیف خود را به کشورهای در حال توسعه صادر میکنند تا معاهدات بینالمللی را نقض نکنند.در حقیقت آنها این بار را بر شانه کشورهای دیگر قرار میدهند. بهگمانمن، این تفسیر درست نیست و برای اثبات دیدگاه خود چند دلیل میتوانم ارائه کنم.
محدودیت ذخایر معدنی
نخستین دلیل این است که در چرخه معدنکاری که در واقع مادر دیگر صنایع است، تنها چند کشور معدود را میتوان یافت که بهواسطه پهناور بودن ویژگیهای خاص زمینشناسی خود از انواع مواد معدنی برخوردارند. پس جریان و چرخه معدنکاری در سراسر دنیا بهصورت کشوری و قارهای نیست و شکلی جهانی دارد.
از اینرو برای مثال، بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان که کشور چین است، به سنگآهن برزیل و استرالیا وابسته است و همینطور درباره دیگر مواد معدنی، میتوان موارد متعددی را برشمرد. خلاصه اینکه، بهواسطه ذات و مقیاس صنعت معدنکاری نمیتوان گفت کشورهای پیشرفته عامدانه از زیر بار مسئولیت تولیدات آلاینده فرار و آن را به کشورهای فقیر یا در حال توسعه واگذار میکنند، زیرا همانطور که گفته شد، آسیبی که به محیطزیست در هر جای کره زمین وارد شود، فقط محدود به آن نقطه نمیشود و تمام کشورهای کره زمین با تبعات آن روبهرو خواهند شد.
محافظت از ریههای زمین
میدانیم که جنگلها ریههای کره زمین هستند و وسعت فضای سبز در قاره اروپا یا امریکایجنوبی یا در بعضی مناطق افریقا بهمراتب بیشتر از سایر نقاط جهان است. بنابراین برای حفظ این ذخایر جهانی و گنجینههای طبیعی کره زمین، هزینه استخراج و استحصال و بهطورکلی فعالیت معدنی بیشتر از سایر نقاط جهان و مناطقی است که به حالت خشک یا نیمهخشک هستند. مسئله دیگر، موضوع شرایط اقتصادی کشورها است.
قدرت اقتصادی کشورهای پیشرفته موجب شده است که هزینه تولید مواد بیش از سایر کشورها باشد. بهعنوانمثال، تولید گاز کشوری مانند عراق بهمراتب ارزانتر از دیگر نقاط جهان است. در حالی که ایالاتمتحدهامریکا، روسیه، ونزوئلا و.... هم صاحب ذخایر غنی نفت و گاز هستند.پس مزیت اقتصادی در این میان نقش پررنگی ایفا میکند که ورای دیگر موضوعات مربوط به تولید صنعتی است. بهگمانمن، اگر روزی فناوری به جایی برسد که بتواند هزینه کمتری را به کشورهای پیشرفته تحمیل کند، میل و رغبت بیشتری خواهند داشت که خود نیازهای صنعت خود را تامین کنند تا اینکه با فراز و فرودهای بسیاری، آن را از کشورهای در حال توسعه بخرند و به این ترتیب، وابستگی صنعت کشورشان را به دیگر کشورها کاهش دهند.
مطالب مرتبط