حدود ۷۵۰ نفر از شرکتکنندگان از آمریکا بودند. کشورهای بعدی از نظر تعداد بالای شرکتکننده عبارت بودند از: انگلستان، سوئیس، هند، عربستان، امارات، چین، آلمان و هلند. خارج از جهان غرب، هند و عربستان حضوری پررنگ داشتند و در سخنرانان آنها انرژی، امید، حس تعلق قوی به کشور، تسلط بر موضوعات و اعتماد به نفس موج میزد.
با توجه به اقدامات دولت بایدن طی سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ که محدودیتهایی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی آمریکا در چین ایجاد کرده است، چینیها در سخنرانیها و اظهارات خود تلاش میکردند جهان را برای کار و فعالیت در کشور خود تشویق کنند. در اجلاس ۲۰۲۴، حتی یک نفر از داخل روسیه دعوت نشده بود و فضای جلسات به شدت ضدروس بود.
وقتی سخنرانی زِلنسکی رئیسجمهور اوکراین پایان یافت، حضار بالغ بر ۲هزار نفر برای ۶ دقیقه به طور ایستاده برای او که سخنان تندی علیه روسیه و رئیسجمهور آن ایراد کرده بود، دست زده و تشویق کردند.
در میان رهبران جهان شاید سخنان عمومی و خصوصی نخستوزیر ویتنام بسیاری را تحتتاثیر قرار داد. او گفت که کشورش تاریخ سختی را با آمریکا و چین تجربه کرده ولی در دهه ۱۹۹۰ هیات حاکمه آن کشور وضعیت زندگی، منافع ملی و ثروتمند شدن ویتنام را بر تصفیه حساب تاریخی با قدرتهای بزرگ ترجیح داد.
ویتنام امروز با هیچ قدرتی توافق نظامی ندارد. به واسطه سیاستهای حمایت از بخش خصوصی و مشوقهای سرمایهگذاری خارجی، یکی از هابهای فناوری و تولید در آسیا شده و عموم بنگاههای IT در این کشور حضور فعال دارند.
IT
شاید نزدیک به ۸۰درصد مباحث میزگردها و کارگاههای داووس ۲۰۲۴ حول محور IT و هوش مصنوعی بودند. فضای تئوریک این مباحث تحتتاثیر یک تحقیق مجمع جهانی اقتصاد پیرامون مخاطرات اقتصاد جهانی دو سال آینده از یک طرف و ۱۰ سال آینده از طرف دیگر بود. در مخاطرات دو سال آینده، لیست به ترتیب اهمیت به صورت زیر ارائه شده است:
۱- اطلاعات نادرست در فضای مجازی (Misinformation)، ۲- رخدادهای شدید آب و هوایی (Extreme Weather Events)، ۳- دوقطبیهای اجتماعی (Societal Polarization)، ۴- ناامنی سایبری (Cyber Insecurity)، ۵- نزاعهای مسلحانه بین دولتها (Interstate Armed Conflict)، ۶- فقدان فرصتهای اقتصادی (Lack of Economic Opportunities)، ۷- تورم (Inflation)، ۸- مهاجرت غیرداوطلبانه (Involuntary Migration)، ۹- نزول اقتصادی (Economic Downturn)، ۱۰-آلودگی هوا (Pollution) .
مخاطرات ۱۰ سال آینده به ترتیب زیر هستند: ۱- رخدادهای شدید آب و هوایی، ۲- تغییرات اساسی در اکوسیستمهای کره زمین، ۳- از بین رفتن حیات وحش و تخریب اکوسیستم، ۴- کمبودهای منابع طبیعی، ۵- اطلاعات نادرست در فضای مجازی، ۶- خروجیهای منفی فناوریهای هوش مصنوعی، ۷- مهاجرت غیرداوطلبانه، ۸- ناامنی سایبری، ۹- دوقطبیهای اجتماعی و ۱۰- آلودگی هوا.
تفاوت میان کشورها و بخش خصوصی آنها در سرعت دسترسی به فناوریهای جدید برای مقابله با این مخاطرات است. به تعبیر یک وزیر هوش مصنوعی، کشورهایی که مجهز به هوش مصنوعی نیستند، در میان ملل تمامشده تلقی خواهند شد.
جوامعی که در هوش مصنوعی آموزش نمیبینند، در عمل توانایی ایجاد اشتغال را از دست میدهند. هوش مصنوعی به بهرهوری، نوآوری، افزایش تولید، کسب سهم بازار بالاتر و رشد اقتصادی میانجامد. به عنوان مثال شرکت کوالکام با بیامو قرارداد بسته تا تمام امور یک خودرو از مسائل/هشدارهای فنی، ایمنی، دسترسی به تعمیرگاه و حتی گرفتن وقت از تعمیرگاه را داخل خود خودرو تعبیه کند.
با توجه به گرم شدن درجه هوا در منطقهعربی خلیج فارس طی دو دهه آینده، این دولتها با ایجاد رقابت میان شرکتها به ارائه روشهای مقابله با گرما از طریق هوش مصنوعی مبادرت ورزیدهاند. اگر هوش مصنوعی در یک کشور رایج نشود، عملا حکمرانی سنتی بوده و از کوران تحولات بینالمللی عقب میماند.
امارات، هم مقامات را در هوش مصنوعی آموزش داده و هم از کلاس پنجم دبستان بچههای مدارس را با این فناوریها آشنا میکند. چین حدود ۴۰۰هزار شرکت خصوصی در فناوریهای جدید دارد. این مقیاس از رشد بخش خصوصی در چین، یک طبقه متوسط حدود ۴۰۰ میلیون نفری ایجاد کرده که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ به ۸۰۰ میلیون نفر برسد که ثروت قابلتوجهی مستقل از دولت و حاکمیت چین خواهند داشت.
چین برای تسهیل این نظام نوآوری و فعالیت، ۶۰۰ کنوانسیون بینالمللی را قبول کرده تا خود را بخشی از جامعه جهانی معرفی کند و از این طریق توانسته ۹درصد از سرمایهگذاری خارجی را در کل جهان جذب کند.
سهم چین در تولید جهانی حدود کالا۳۰درصد است که طی ۱۴ سال گذشته به طور مرتب رتبه اول را در این زمینه کسب کرده و در حال حاضر نرخ رشد ۵.۲درصد را تجربه میکند. یکی از چالشهای بحث هوش مصنوعی این است که دقیقا کدام قسمتها به اشتغال بیشتر خواهد انجامید. این به نحوه سرمایهگذاری دولتها در این عرصه ربط پیدا میکند.
به عنوان مثال لایحه کاهش تورم (Inflation Reduction Act) و لایحه تراشه و علم (The CHIPS and Science Act) در آمریکا و سرمایهگذاری ۱۲۵ میلیارد دلاری هند در ساختار عمرانی دیجیتال، محرکههای رشد و توسعه هوش مصنوعی خواهند بود.
پیشبینی میشود بازار هوش مصنوعی در بهداشت و درمان در سال ۲۰۳۰ بالغ بر ۱۸۸ میلیارد دلار شود که ۴۹درصد آن در آمریکای شمالی، ۲۳درصد در اروپا، ۶درصد در ژاپن و ۹درصد در چین صرف خواهد شد.
نوآوری در هوش مصنوعی تا ۴۰درصد در آمریکا، ۲۷درصد در چین و ۳۲درصد در بقیه ۱۹۱ کشور جهان ثبت شده است. به طور طبیعی به میزانی که درآمد سرانه در کشورها افزایش مییابد، بهرهبرداری از نوآوریهای هوش مصنوعی نیز ارتقا پیدا میکند.
هماکنون ارزش بازار نیمههادیها به بالای ۶۰۰ میلیارد دلار رسیده است. تا سال ۲۰۳۰ نقش تولیدات مبتنی بر هوش مصنوعی حدود ۱۵.۷ تریلیون دلار خواهد بود. هوش مصنوعی چالشهای امنیتی فراوانی را نیز به همراه داشته است.
بنگاهها به تناسب درآمد و وسعت فعالیت و سهم بازار، هزینههای فراوانی در مراقبت از Data بنگاههای خود اعمال میکنند. هزینههای امنیت سایبری همچنان در حال افزایش است. یکی از جلسات مفید در این رابطه، تحقیقات خانم نیتا فراهانی (Nita Farahany) بود که مسائل حقوقی و اخلاقی مرتبط با استفاده از هوش مصنوعی را در کتابی تحت عنوان The Battle for Your Brain به رشته تحریر درآورده است.
انرژی پاک
با توجه به رشد جمعیت جهان به ۱۰ میلیارد نفر تا سال ۲۰۵۰، موضوع انرژی و کارآمدی در استفاده از انرژی نهتنها در غرب بلکه در چین از موضوعات کلان حکمرانی نوین است. ۱۰ سال پیش از هر ۲۵ خودرو یک خودرو الکتریکی بود که هماکنون به یک خودرو از هر ۵ خودرو رسیده است.
چینیها ۸۰درصد باتریهای خودروهای الکتریکی در جهان را میسازند که از حدود ۲۰ سال پیش سرمایهگذاری بر روی آن را آغاز کردهاند. چهارهزار شرکت در جهان اقدامات اساسی برای افزایش کارآمدی در استفاده از انرژی را در مجموعه بنگاههای خود از تاسیسات تا تولید آغاز کردهاند.
ساخت نیروگاه هستهای در جهان به طور تصاعدی برای انرژی پاک و جلوگیری از افزایش گاز دی اکسید کربن آغاز شده است. با اینکه ۷۰درصد برق فرانسه از نیروگاههای هستهای است، درعین حال از تابستان امسال ساخت ۸ نیروگاه هستهای جدید آغاز خواهد شد. هوش مصنوعی در صرفهجویی انرژی نقش اساسی را در جهان ایفا خواهد کرد.
۸۵درصد برق کانادا از انرژیهای پاک تولید میشود. آلمان در سال ۲۰۲۳ توانست ۲۰ درصد در ساختار انرژی خود، کربنزدایی کند. کربنزدایی (Decarbonization) به عنوان یک نهضت جهانی بهویژه در کشورهای غربی و به طور فزایندهای در کشورهای در حال توسعه آسیایی رواج پیدا کرده است.
وقتی یک کارآفرین ژاپنی به این نویسنده کارت شرکت خود را داد، یادآور شد که در تولید آن از فناوری تبدیل دی اکسید کربن به کاغذ استفاده شده است. همچنین در یک کارگاه تخصصی کربنزدایی، یک کارآفرین استرالیایی جزئیات فناوریهای شرکت خود در تبدیل دی اکسید کربن به مصالح ساختمانی را توضیح داد.
دبیر سازمان انرژی تاکید کرد دولتها مسوولیت سنگین تنظیم استاندارد برای مدیریت رفتار بنگاهها و خانوارها در استفاده بهینه از انرژی را بر عهده دارند.
دبیر این سازمان خاطرنشان ساخت که این استانداردها در جوامعی قابلیت اجرای دقیق و قانونمند را دارند که در آنها ثبات اجتماعی-سیاسی از یک طرف و نرخ فزاینده رشد اقتصادی وجود داشته باشد. اروپاییها سرمایهگذاری گستردهای را در صنعت حملونقل ریلی برای کاهش اکسید کربن آغاز کردهاند، به طوری که فقط آلمان ۴۰ میلیارد یورو در این راستا هزینه خواهد کرد.
در ایالت یوتای آمریکا چند پروژه تولید هیدروژن به عنوان سوخت و باتری با تخفیفهای دولت فدرال آمریکا آغاز شده است. بیشترین سرمایهگذاری و منبع سودآوری در هوش مصنوعی در بخش بهداشت و درمان خواهد بود. به طور کلی، با هر ۱۰۰ دلار سرمایهگذاری در ساختار عمرانی یک کشور ۳۶۰ دلار بهرهوری تولید میشود.
مدل جدید کسب و کار
در یکی از کارگاههای حکمرانی، محققی به نام اندرو مکآفی کتاب جدید خود را تحت عنوان The Geek Way معرفی کرد. در این کتاب مدلهای بنگاهداری مدرن مورد بررسی قرار گرفته است. اگر در گذشته از طریق مشخص کردن اهداف، جزئی کردن افقها، عملیاتی کردن اهداف/ افقها و گماشتن تیمهایی برای تشکیل جلسه جهت تحقق اهداف بنگاهها طراحی و مدیریت میشد، هماکنون بنگاهها دو گروه عمده دارند و بسیاری از گروهها و جلسات و تشکیلات هرمی برچیده شدهاند.
آن دو گروه عبارتند از: گروه فناوری و گروه جذب مصرفکنندگان و مشتریان. شرکت نتفلیکس که در سال ۱۹۹۷ با اجاره دادن ویدئو آغاز به کار کرد، ولی اکنون خود به تهیهکننده فیلم تبدیل شده و از این طریق سرمایهگذاری و با استفاده از فناوریهای جدید Market Capitalization آن به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است و بالاتر از ۲۰درصد فروش جهانی در فیلم و محصولات هنری را به خود اختصاص داده است.
در این کارگاه گفته شد که بنیان موفقیت بنگاههایی مانند تسلا، VW، اپل و اسپیس ایکس استقلالی است که به گروههای فناوری برای ابداع داده شده است. در بنگاهداری جدید، مدیریت از راس هرم به سوی اعطای مسوولیت به گروههای کوچک فناوری و منبع ابداع و نوآوری حرکت کرده است.
از این منظر دسترسی به اطلاعات مربوط به شهروندان، مشتریان و مصرفکنندگان، جنبه کانونی در رشد اقتصادی و توسعه مبتنی بر فناوری به خود گرفته است. چینیها از طریق مشارکت اقتصادی (Joint Venture) با شرکتهای متوسط فناوری در ژاپن و آمریکا و غرب اروپا تلاش میکنند از دیتاهای مصرفکنندگان و درخواستهای آنان و بازارهای مصرفی جدید مطلع شوند.
این تحولات باعث شده تا اقتصاد جهانی از مفهوم جهانی شدن (Globalization) به بازجهانی شدن (Re-globalization) سِیر کند، به طوری که مشارکتها دیگر در درون غرب نیست، بلکه میان صنعتی و نیمهصنعتی، توسعهیافته و در حال توسعه، جهان اول و جهان سوم ظهور پیدا کرده است. به عنوان مثال هند با ۱۰۰ کشور جهان مشارکت (Partnership) تولیدی و فناوری دارد.
در هیچ مقطعی جوامع و کشورها تا این حد به این درجه از وابستگی متقابل دست نیافته بودند. وابستگی متقابل شرق آسیا و آمریکا باعث سختتر شدن رقابت شده است. روسای بنگاههای بزرگ آمریکایی مانند مایکروسافت، فیسبوک، شرکتهای بزرگ نفتی و بانکها اظهار میکردند که بعضی وقتها بخش فناوری آنها به هیاتمدیره اطلاع میدهد که سه ماه در تراشه خاصی از بنگاههای مشابه چینی یا غیرچینی جلوتر هستند. بنابراین، موضوع زمان و سرعت تولید فناوری به سطح رقابت چندماهه به جای چندساله رسیده است.
ماهیت قدرت در کشورهای بزرگ
نقش دولتها و حاکمیتها در مدیریت منطقی این فرآیند رقابتی تعیینکننده است. رئیس شرکت کوکاکولا که مرکزیتی در هند برای بازارهای آسیایی خود ایجاد کرده و ۳۵۰هزار نفر هندی را در استخدام خود دارد، حدود ۸۰۰ میلیون دلار در این کشور سرمایهگذاری کرده است. او معتقد بود که دولت هند به مراتب از جامعه و بخش خصوصی در استفاده از فناوری، تسهیل فرآیندهای تولید، نظام آموزشی و سرعت در تصمیمسازی جلوتر است.
دولت هند در دوره کرونا برای ۵۱۰ میلیون نفر برای اولین بار حساب بانکی باز کرد و برای ۹۵۰ میلیون نفر کارت شناسایی دیجیتال برای انتخابات صادر کرده است، نرخ تورم را بین ۴ تا ۶درصد حفظ کرده و فضای کسب و کار را نه تنها برای بخش خصوصی خود بلکه سرمایهگذاری خارجی از طریق رشد بیسابقه فناوری و ساختار دیجیتالی تسهیل کرده است.
هند هماکنون در عموم محافل بینالمللی صدای جهان سوم خطاب میشود و در اخذ حقوق و تسهیلات برای توسعه کشورهای جنوب نهایت تلاش خود را در قالب سازمانهای بینالمللی اعمال میکند و چهره مثبتی در غرب و شرق از خود به جای گذاشته است.
چینیها، هندیها و حتی ویتنامیها عموما معتقدند خارج از قواعد نظام بینالملل موجود نمیتوان ثروت تولید کرد و مشکلات اجتماعی-اقتصادی را حل کرد. اصل، راضی نگه داشتن شهروندان از طریق شاخصهای اقتصادی است و چون غرب به جنوب در تامین مواد اولیه، نیروی کار ماهر، بازار مصرفی، فرآیند تولید و بنگاههای پلتفرم که بخشهایی از خط تولید را بر عهده میگیرند نیاز دارد، شرایط جهانی بهترین فرصت را برای ثروتمند شدن جنوب و در نتیجه حفظ استقلال سیاسی فراهم آورده است.
کشوری که ثروت تولید نکند نمیتواند استقلال سیاسی داشته باشد. وقتی کشوری در قالب مشارکتهای اقتصادی و سازمانهای منطقهای و بینالمللی به صورت دستهجمعی تصمیم بگیرد و عمل کند، کمتر اشتباه میکند.
امنیت ملی از کانالهای تولید ثروت عبور میکند. روسیه که امنیت را بر ثروتیابی ترجیح داد، در نهایت تمام ارتباطات فناوری خود را با اروپا و آمریکا از دست داد و مشارکتهای فناوری آن تعطیل شد و هم اکنون آینده اقتصادی روسیه در بیجینگ رقم میخورد.
اگر روسیه از ۱۹۹۱ که شوروی از هم پاشید وارد شبکه فناوری جهانی شده بود و وابستگی متقابل با اروپا و آمریکای شمالی در زنجیره تولید ایجاد کرده بود، شاید ۱۰ کشور به عضویت جدید ناتو در مرکز و شرق اروپا درنیامده بودند و موضوع به اوکراین و پیامدهای آن نمیرسید.
اشتباه استراتژیک روسیه که به واسطه ناتوانیهای تئوریک رهبران آن حاصل شد این است که امنیت را میخواهد از طریق تسلیحات به دست آورد و نه تولید ثروت و ورود در اقتصاد جهانی. روسیه که هر نوع فلز و معدن قابل تصور در کره زمین را در خاک خود داراست، توانمندیهای قابلتوجهی در علوم مهندسی، کامپیوتر و فناوری دارد ولی به دلیل عدمدرک صحیح از روندهای جهانی، این پتانسیل عظیم را به قدرت تبدیل نکرده است.
حدود ۵هزار نفر از بهترینهای مهندسی و علوم پس از جنگ اوکراین از روسیه به آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند در حالی که روسیه میتوانست با سرمایهگذاری و ادراک عمیق از روندهای جهانی زودتر از چین قدرتمند شود.
یکی از کتابهایی که در رابطه با توانمندیهای آمریکا در انتقال دیتا از طریق فیبر نوری، که عمدتا از این کشور عبور میکند مورد توجه قرار گرفت، این عنوان بود Underground Empire: How America Weaponized the World Economy, by Henry Farrell and Abraham Newman.
از این منظر، روسیه حدود نیم قرن از فهم جدید قدرت عقب است. تمام کشورهایی که به آمریکا، «نه» و «شاید» میگویند آنهایی هستند که توان فناوری و اقتصادی پیدا کردهاند. در سال ۲۰۲۳، آمریکا ۲۶ میلیارد دلار سرمایه خارجی برای سرمایهگذاری در هوش مصنوعی جذب کرد که این رقم شش برابر تامین مالی چین در همین عرصه است.
اگر توان فناوری آمریکا نبود، نفت و گاز شیل تولید نمیشد و آمریکا در کمتر از یک سال نمیتوانست جایگزین صادرات انرژی روسیه به اروپا شود. دلار در ۹۰ درصد تراکنشهای جهانی مورد استفاده قرار میگیرد و حتی چینیها بهرغم ۱۹ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی راه طولانی دارند تا شاخص ارزیشان توان تبادل گسترده جهانی پیدا کند.
قدرت اقتصادی چین هنوز یک متحد قدرتمند تمامعیار برای آنها در عرصه نظامی و امنیتی به ارمغان نیاورده است. کره شمالی کشور نیابتی چین تلقی میشود. در حالی که آمریکا ۵۴ متحد نظامی-امنیتی در سطح جهان دارد. این معنا از قدرت که ریشه در فناوری، آموزش و زنجیره تولید دارد، در میان عموم ملتها به جز کرهشمالی، کوبا، بلاروس و روسیه تعمیم پیدا کرده است.
انتخابات در سال ۲۰۲۴
در سال ۲۰۲۴، حدود سه میلیارد نفر در ۴۰ کشور، مقامات اجرایی خود را انتخاب خواهند کرد. این جمعیت حدود ۶۵درصد از تولید ناخالص جهان را تولید میکنند. در هیچ سالی در تاریخ دموکراسی، که امسال در سال ۲۰۲۴ یکقرنه شد، تا این حد انتخابات اروپا و آمریکا تعیینکننده نخواهد بود.
با توجه به اینکه اروپاییها نگران پیامدهای جنگ اوکراین، کاهش نرخ رشد اقتصادی و مسائل زیست محیطی هستند، احتمال تمایل به احزاب دست راستی در این قاره افزایش پیدا کرده است. در عین حال نتیجه انتخابات آمریکا بر وضعیت هر کشوری در جهان اثر خواهد گذاشت.
یکی از سخنرانیهای جنجالی داووس ۲۰۲۴، دفاع رئیسجمهور جدید آرژانتین (خاویر میِلی) از نظام سرمایهداری و آزادیهای اجتماعی، مدنی و سیاسی ناشی از سرمایهداری بود.
او در سخنرانی مبسوطی به زبان اسپانیایی که با هوش مصنوعی ترجمه شده بود، به ناکامی سیاستهای چپ در مدیریت اقتصادی و سیاسی، نهتنها در آمریکای لاتین بلکه در مناطق دیگر جهان پرداخت.
هرچند سخنرانی او از صورتبندیهای دقیق آکادمیک برخوردار نبود اما، هم با واقعیتهای تاریخی و هم با پیامدهای نظام سرمایهداری برای آگاهی، دانش، آموزش، تشکل و تولید ثروت در جامعه بشری تطابق داشت.
هرچند سرمایهداری فراز و نشیبهای فراوانی داشته، ولی در انطباق با شرایط، تعدیل و انعطافپذیریهای فراوانی از خود نشان داده است. موضوعات و مفاهیمی مانند تشکل، تخصص، سیستم، کارآمدی، واقعبینی، دقت، آیندهنگری، برنامهریزی و تسلسل از سرمایهداری وارد عرصههای اجتماعی و سیاسی شده است.
در حالی که سرمایهداری بیش از سه قرن سابقه تاریخی دارد ولی نتایج اجتماعی و مدنی آن یعنی نظام حزبی، گردش قدرت، انتخابات، تفکیک قوا، پاسخگویی، مشروعیت و مقبولیت تنها یک قرن است که جنبه جهانی به خود گرفته و تسری پیدا کرده است.
در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین که سرمایهداری ناقص و اَنگَلی (Parasite Capitalism) را تجربه کردهاند و بخش خصوصی آنها دست در جیب حکومت داشته، نتیجهای جز فساد، ناکارآمدی و اتلاف منابع در پی نداشته است.
سخنرانی رئیس جمهور آرژانتین و سخنان بعضی کشورهای کوچک آمریکای مرکزی و جنوبی در داووس حاکی از اهمیت پارادایم فکری- فلسفی رهبران، مالکیت خصوصی، محدود کردن دولت و اتصال به جهان برای شفافیت، قانونمداری و گردش قدرت بود.
چالشهای تبادلات جهانی
یکی از افرادی که در جلسات اقتصادی داووس حضور بسیار پررنگی داشت، خانم Ngozi Okonjo-Iweala دبیر سازمان تجارت جهانی (WTO) بود. ایشان برای تشویق کشورهای جنوب در پیوستن به نهضت انرژیهای پاک اشاره داشت که کربنزدایی (Decarbonization) به معنای صنعتزدایی (De-industrialization) نیست، بلکه افزایش بهرهوری از انرژی در فرآیندهای تولید است.
در انتقاد از سیاستهای غربی، دبیر سازمان تجارت جهانی معتقد بود که غرب کمتر حاضر است بر اساس قواعد (Rule-based International System) عمل کند، بلکه بیشتر مبتنی بر قدرت انباشته شده خود مدیریت میکند (Power-based International System).
او برسرمایهداری رقابتی با اتکا بر توزیع امکانات در سازمانی که ۷۵درصد تجارت جهانی را قاعدهمند میکند تاکید داشت. مقامات و دانشگاهیهای هند، چینیها و اروپاییها بر چندجانبهگرایی با رهیافتی مساواتجویانه در مدیریت اقتصاد جهانی اصرار میورزیدند.(Multilateralism) آمریکا به واسطه قدرت منحصر به فردی که در میان کشورهای بزرگ و میانی جهان دارد، نوعی از چندجانبهگرایی را ترویج میدهد که به طور طبیعی منافع بخش خصوصی و افزایش ثروت و برتری فناوری خود را حفظ کند.
اقتصادهایی که حجم ۳ تا۶تریلیون دلاری دارند، قاعدتا به دنبال چندجانبهگرایی هستند و آمریکا با حدود ۲۶ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، جایگاه متفاوتی برای خود قائل است.
رتبهبندی در جهان همچنان بر اساس تولید ناخالص داخلی و سطح هزینههای R&D است. آمریکا از دوره قبلی ریاست جمهوری از سیاست جداسازی (Decoupling) استفاده میکرد ولی هماکنون بیشتر بر اساس سیاست ریسکزدایی (De-risking) عمل میکند و حداقل در حوزه فناوریهای پیچیده در تراشهها و نیمههادیها، از خود محافظت میکند (Hedging).
از مسائل غامض میان تبادل کالا/خدمات، فناوری و تولید این است که چگونه بازارها باز نگه داشته شوند اما فناوری خاص کشورهای قدرتمند در زنجیره تولید محصور بماند. جنگ تعرفهها میان آمریکا و چین این موضوع را چندبعدی کرده و حوزه سیاستگذاری را با چالشهای بیشتری روبهرو کرده است.
به عنوان مثال شرکتِ نیپون ژاپن که علاقهمند به خریداری شرکت فولاد آمریکا US Steel بود به واسطه بعضی فعالیتهای این شرکت در چین، تایید وزارت خزانهداری آمریکا را کسب نکرد بهرغم اینکه ژاپن به عنوان یک متحد استراتژیک آمریکا قصد خرید این شرکت را داشت.
آمریکاییها نگران بودند که چین از طریق این شرکت ژاپنی به فناوریهای جدید آمریکایی دسترسی پیدا کند. از منظر دیگری، اخیرا وزارت دادگستری آمریکا مانع از ادغام (Merging & Acquisition) دو شرکت هواپیمایی JetBlue و Spirit شد زیرا در دادگاه توانست اثبات کند ادغام این دو شرکت که با رقم ۳.۸میلیارد دلار توسط JetBlue قرار بود انجام شود به انحصار بازار و افزایش قیمتها میانجامید. این نوع موارد حاکی از یک تم ثابت در عموم جلسات اقتصادی داووس بود که تا چه اندازه حکومت (State) بر جریانهای اقتصادی و اجرای قانون مسلط است. استانداردسازی حکومت در مدیریت اقتصادی، توصیه مشترک سیاستمداران، قانونگذاران و روسای سازمانهای بینالمللی بود.
در اقتصاد جهانی آنقدر سهامداران و ذینفعان (Stakeholders) فراوان شدهاند که فهم و ادراک متقابل و ایجاد اطمینان و اعتماد میان دولت، حکومت، عامه مردم، بانکها، تولیدکنندگان و ارائهکنندگان خدمات در سیاستگذاری منطقی و اجرای قانون از اهمیت ویژهای برخوردار شده، به طوری که تِم اجلاس داووس امسال، اعتمادسازی (Building Trust) بود. این اعتماد در همکاری در شرایطی از برجستگی بیشتری حکایت میکند که بدهی در جهان ۳۰۰درصد تولید ناخالص جهانی است و بدون همکاری و هماهنگی، بسیاری از چالشها قابلیت مدیریت نخواهند داشت.
عموم اقتصاددانان و سازمانهای بینالمللی باور داشتند درسال ۲۰۲۴جهان رشد بالاتری خواهد داشت. یک علت افزایش جمعیت در آفریقا و آسیاست. در عین حال تقاضا برای مسافرت و حمل کالا نیز حاکی از بهبود وضعیت رشد است.
فقط دو شرکت هواپیمایی هندی ۷۵۰هواپیما سفارش دادهاند .(Air India & IndiGo) ایرباس ۵۶۲۶ و بوئینگ ۸۶۰۰ سفارش هواپیما در دستور کار خود دارند.
در حال حاضر شرکتهای هواپیمایی ۲۷۴۰۰ هواپیمای مسافربری در اختیار دارند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۳ به ۳۶هزار فروند هواپیما ارتقا پیدا کند. دو شرکت بزرگ جهانی حملونقل کالا(/Maersk Hapag-Llyod) که روی هم رفته ۹۰۴ کشتی اقیانوسپیما دارند با همکاریهای گسترده جدید و ادغام برنامهها در پی آن هستند تا حمل کالا را ارزانتر و سریعتر انجام دهند.
دور نگه داشتن اقتصاد از سیاست
در داووس ۲۰۲۴، در ۴۵۰ جلسه و میزگرد فقط در حدود ۱۰ جلسه به مسائل سیاسی، امنیتی، منطقهای و ژئوپلیتیک پرداخته شد و عموما این اعتقاد وجود داشت که بهرغم بحران/ جنگ در سه منطقه جهان (تایوان، اوکراین و غزه) اقتصاد جهانی در حال پیشرفت است.
حتی ناامنیهای منطقه دریای سرخ و کانال سوئز باعث افزایش قیمت نفت نشده زیرا عرضه نفت از تقاضا بالاتر است و در کنار این بحرانهای امنیتی و ژئوپلیتیک، رشد و توسعه اقتصادی در حال تحقق است.
منطقه عربی خلیج فارس با صدها پروژه عمرانی و صندوق ارزی بالغ بر دو تریلیون دلار، یک منبع مهم سرمایهگذاری، کار مشترک و حتی رشد فناوریهای جدید و استارتآپها هستند.
پنج نخستوزیر منطقه آسهآن باور داشتند که به موازات رقابتهای نظامی-امنیتی آمریکا-چین در منطقه دریای چین جنوبی و پاسیفیک، اقتصاد همه کشورها در حال رشد است، بازارهای آسهآن مملو از کالاهای چینی است و سرمایهگذاریهای دوجانبه و چندجانبه بین آسیا، اروپا، کشورهای عربی خلیج فارس و اروپای غربی رو به گسترش است.
به عبارت دیگر، در جهانی زندگی میکنیم که حکومتها اجازه نمیدهند ریل رشد اقتصادی با ریل بحرانهای سیاسی- امنیتی تلاقی پیدا کند بلکه با دیپلماسی و حسن همجواری، خود را حتیالمقدور از تنشها و بحرانها دور نگه میدارند.
چند نکته پایانی
داووس ۲۰۲۴، مثلث هوش مصنوعی، رقابت و فرصتهای سرمایهگذاری بود. حدس این نویسنده از مشاهدات دور و نزدیک در راهروهای اجلاس این است که طی ۵ روز، نزدیک به دوهزار ملاقات میان دولتها و شرکتهای مختلف جهان، جهت بهرهبرداری از فرصتهای سیاستگذاری و کار مشترک انجام گرفت.
همه در پی همکاری، تعامل، کاهش تنشها، رفع سوءتفاهمها و افزایش ثروت ملی بودند. نخستوزیر ویتنام میگفت در کشور او ضربالمثلی میگوید: اگر میخواهی تند بروی، تنها برو ولی اگر میخواهی به افقهای دوردست برسی، با هم و با دیگران حرکت کن. او تاکید کرد رشد و توسعه امری جمعی است و بدون تعامل و یادگیری با همسایه و غیرهمسایه، سعادت ملتها به دست نمیآید.
یکی از شگفتیهای داووس این است که پنج رئیس بانک مرکزی در میزگردی شرکت میکنند و طی فقط ۴۵ دقیقه، پیچیدهترین، دقیقترین، عمیقترین و دوراندیشانهترین واژگان، جملهبندیها، فرمولبندیها و تحلیلهای خود را در حداقل زمان، بیان میکنند.
باهم دیالوگ دارند. به هم گوش میکنند. از یکدیگر میآموزند. برهم اثر میگذارند. از هم اثر میپذیرند. آنها تمرکز ذهن دارند و به چهل سال آینده میاندیشند.
دکترمحمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط