گزارش موسسات تحلیلی لیتیوم را یک پای ثابت داستان رسیدن به نقطه کربن صفر در سال ۲۰۵۰ میداند اما هرچقدر کمبود لیتیوم و لزوم سرمایهگذاری برای تولید بیشتر این ماده در کانون توجه رسانههاست، کسی به مس توجهی ندارد. مس پایه تحقق اهداف ۲۰۲۵ و ۲۰۵۰ جهان در حوزه کربنزدایی است اما بدون افزایش تولید این فلز تحقق این اهداف بسیار دور از دسترس به نظر میرسد.
گزارش اخیر بلومبرگ و واحد نظرات (opinion) این رسانه اقتصادی مهر تاییدی براین ادعاست که همزمان باگذار به تولید انرژیهای سبز و تجدیدپذیر، سرمایهگذاری روی تولید و فرآوری بیشتر مس و حلقههای بعدی این صنعت یک نیاز حیاتی برای جهان آینده است. این رسانه در گزارشی که هفته اخیر منتشر شد، صراحتا اعلام کرد برای دستیابی به اهداف آب و هوایی مس کافی وجود نخواهد داشت؛ مگر اینکه سرمایهگذاری در این بخش در جهان افزایش یابد. از آنجا که تامین نیاز جهان در حوزه فلز مس همزمان از دو مسیر مس بازیافتی و تولید جدید حاصل میشود، هردو بخش باید در کانون توجه سرمایهگذاران باشند. واحد جهانی موسسه تحلیلی اساندپی (S&P Global) اخیرا اعلام کرده است تقاضا برای فلز مس تا سال ۲۰۳۵ دو برابر شده و به ۵۰میلیون تن خواهد رسید. بلومبرگ نیز با اشاره به این موضوع تاکید میکند اجازه ندهید آخرین تحولات فلز مس در بازار جهانی شما را فریب دهد. در آینده کمبود عرضه آنقدر شدید خواهد بود که قیمتها در سالهای آینده را دوباره صعودی خواهد کرد؛ موضوعی که خطر به تاخیر افتادن دوباره اهداف جهانی کاهش آلایندگی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی را به دنبال خواهد داشت. بخشی از یافتههای آخرین گزارش واحد جهانی موسسه تحلیلی اساندپی نشان میدهد جهان باید نسبت به کمبودهای«بی سابقه و غیرقابل دفاع» فلز مس در دهه آینده هوشیار باشد. این موسسه هشدار داده عرضهکنندگان با افزایش دو برابری تقاضا تا سال ۲۰۳۵ روبهرو خواهند شد که چنین موضوعی قیمت مس را که در هفته اخیر به کمتر از ۷۵۰۰ دلار در هر تن رسانده است، دوباره افزایش خواهد داد. پیشبینی اولیه از بهای مس در انتهای دهه نیز ارقامی بالاتر از ۱۰.۸۴۵دلار است که عمدتا به دلیل نقش کلیدی فلز مس در تحول صنایع انرژی پاک و حملونقل هرسال تقویت خواهد شد. با مطالعه تحلیل اساندپی و بلومبرگ میتوان نتیجه گرفت ایران برای سرمایهگذاری بیشتر و بیشتر در صنعت باید سرعت خود را افزایش دهد و در عین حال توجه به گسترش زنجیره تولید مس و فرآوری دوباره انواع بازیافتی این فلز را در دستور کار خود قرار دهد. همه ماجرای صنعت مس البته کمبود عرضه و گرانی آن نیست. به نظر میرسد پس از این جهش قیمت، از ابتدای دهه آینده میلادی، مسیر قیمت مس دوباره تغییری جدی خواهد داشت.
تاکید بلومبرگ این است که معادله مس در دراز مدت، تغییر میکند. طبق بررسی S&P Global، گرچه تقاضا تا سال ۲۰۳۵ از ۲۵میلیون تن به حدود ۵۰میلیون تن خواهد رسید اما از جایی به بعد، پاسخ به تقاضای انبوه مس را بازیافت حل خواهد کرد. در واقع نیاز جهان به مس بیشتر نه از محل استخراج و فرآوری معدنی که با بازگرداندن بخش اعظم این فلز به چرخه مصرف تامین میشود. به دلیل دشواری و گرانتر بودن کشف و توسعه ذخایر جدید مس، منابع اصلی تقویت عرضه در دهه آتی میلادی از بازیافت مواد موجود حاصل میشود. با لحاظ ترند فعلی این مطالعه نشان میدهد در صورت تقویت سرمایهگذاری، کمبود عرضه سالانه تقریبا ۱۰میلیون تن تا سال ۲۰۳۵ رفع خواهد شد. عددی که معادل ۲۰درصد تقاضای پیشبینی شده برای ایده جهانی کربن صفر ۲۰۵۰ است. با فرض رشد تهاجمی در استفاده از ظرفیت کنونی معادن و نرخهای بازیافت بالا اما بازار همچنان با کسریهای مداوم از جمله نزدیک به۶/ ۱میلیون تن در سال ۲۰۳۵ روبهرو خواهد بود. عاملی که قیمت جهانی مس را همچنان در سطح قابلتوجهی نگاه خواهد داشت.
گزارش تاکید دارد شکاف عرضه رو به رشد، اتکای ایالات متحده به واردات مس را از ۴۴درصد به ۶۷درصد تا سال ۲۰۳۵ افزایش خواهد داد. براین مبنا تاکید گزارش این است که جهان ممکن است یکی از سختترین دورهها در تامین نیاز فلز مس از بازارهای جهان را به خود ببیند. موضوعی که به طور بالقوه به کسریهای بزرگ و قیمتهای بالاتر منجر شده، باعث دستکاری عرضه و فشرده کردن تقاضا میشود. دیدگاه کن هافمن از گروه مککینزی (McKinsey) که اخیرا در گزارشی بازتاب پیدا کرده، این است که جهان وقتی قیمتهای بالای مس را در نتیجه کمبود عرضه میبیند، عمدتا از طریق کارآیی در معادن موجود و نیز افزایش فعالیتهای بازیافت از قراضه فضا را مدیریت خواهد کرد. در عین حال نتیجه طبیعی این وضعیت فشار برای کاهش مصرف فلز سرخ در صنایع همسو با انرژیهای جدید و تعویق تحقق اهداف کربن صفر است. هافمن که ریاست گروه تحقیقاتی مواد، معدن و باتریهای الکتریکی گروه مشاوره مککینزی را برعهده دارد، اخیرا در مصاحبهای اعلام کرده، وضعیت مس ممکن است بر انعطافپذیری قیمتی خودروهای الکتریکی و تقاضای آنها اثر گذاشته، شرایطی سختتر از پیشبینیهای قبلی را به خودروسازان و مصرفکنندگان تحمیل کند. هافمن البته تصریح کرده درمان گرانی، گرانی است. این بازارها هستند که فضا را تعدیل میکنند.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط