به گزارش روابط عمومی خانه معدن ایران، علیاصغر سعیدی جامعهشناس که پژوهش های بسیاری در زمینه روند صنعتی شدن ایران انجام داده، درباره اینکه چرا بنگاههای ایرانی نمیتوانند مانند خارجیها در بازارها ماندگار باشند، اظهار کرد: دو علت برای این امر وجود دارد. اول اینکه در دنیای جدید، به ویژه از دهه آخر قرن بیستم که بحث جهانی شدن اقتصاد مطرح شد، ورود به جامعه اطلاعاتی پدیدهای بود که عمر کسب و کارها را، به دلیل تغییرات سریعی که در بازار اتفاق میافتاد، کم میکرد. مقالات زیادی در این زمینه تالیف شده اما میتوان گفت که حرکت از اقتصاد تولید کارخانهای به سمت اقتصاد معرفتی، که پردازش دادهها و اطلاعات و به ویژه استفاده از فناوریهای پیشرفته شبکهای و اطلاعاتی محور اصلی آن است، تاثیر بسیار زیادی در عمر این کسب و کارها گذاشت. هرساله به این کسب و کارها اضافه میشود و خیلی از کسب و کارهای دیگر از بین میروند.
او در گفت و گو با ماهنامه آیندهنگر مطرح کرد: در اواخر دهه 90، وقتی که به عنوان دانشجوی دکترا در یکی از شرکتهای انگلیسی در قسمت رایانه مشغول به کار بودم، شاهد بودم که این شرکت تا چه میزان به خاطر تغییراتی که در بازار اتفاق افتاد، در حال تغییر بود. به طور مثال در ابتدا شرکت، ایمیل را به صورت دایلآپ میفروخت، دو یا سه ماه نگذشته بود که با تغییرات تکنولوژیک مواجه شد و دیگر نیازی به فروش ایمیل نداشت. از وبمیل استفاده میکرد و وبمیل را میفروخت. بعد از مدتی تمام اینها منسوخ شد و چیزهای جدیدی به وجود آمد. در حال حاضر نیز همین مسئله وجود دارد. جامعهشناسی به نام ریچارد فنت این موضوع را تحت عنوان فروپاشی کاراکتر و حرفه مطرح کرده و نشان میدهد، درست است که ساختمانها سر جایشان هستند، اما خیلی وقتها وظایفشان تغییر میکند و این تغییر وظایف روی شخصیت انسان و زندگی اقتصادی تاثیر میگذارد.
این جامعه شناس افزود: در گذشته اقتصادی داشتیم که ماهیت شغلها ثابت بود. لذا بر اساس این شغل ثابت اتحادیهها عمر و اعضای زیادی داشتند؛ اما سرمایه، به صورت فیزیکی و کارخانهای خودش را نشان میداد. وقتی که ارتباطات راه دور رایانهای، دنیای جدیدی را به وجود آورد، نسبت سرمایه فیزیکی به سرمایه مالی هم کاهش پیدا کرد و سرمایه مالی افزوده شد و تحرکهای زمانی و مکانی زیادی را در بازار به وجود آورد. در حال حاضر شما میتوانید در زمان کوتاه با یک کلیک سرمایه خودتان را به نقاط مختلف دنیا منتقل کنید و این موارد بود که ساختار را تغییر داد. درست است که سرمایهداری باقی ماند، اما سرمایهداری مالی شکل جدیدتری پیدا کرد و بحثهای تحرک نیروی کار هم به خاطر همین تحرک سرمایه اتفاق افتاد و مهاجرتهای بزرگ نیز ناشی از آن است.
او ادامه داد: از آنجایی که اقتصاد ما با اقتصاد جهانی پیوند دارد این مسئله یعنی همان ماندگاری یا عدم ماندگاری یک کسب و کار، با تغییرات جهانی که رخ داده در ارتباط است. در کشور، ما با اصناف بسیاری مواجه هستیم؛ مثل استارتآپها که از کسب و کارهای جدید است و در مقایسه با سایر کسب و کارها امکان تغییر بیشتری دارند. ولی به عنوان مثال وقتی به صنعت نگاه کنید، صنایع سنتی فلزی که از دوران صفوی در اصفهان به وجود آمد از صنایع فلزیای که جدیدا به وجود آمده، ماندگارتر است. صنایع جدید از آنجایی که به ماشین و تکنولوژی وابسته هستند، تغییرات زیاد و دائمی دارند و این تا اندازهای علت جهانی دارد. اتفاقا استارتآپها و شغلهایی که با تکنولوژی سر و کار دارند، بیشتر در معرض عمر کوتاهمدت و از میان رفتن هستند و عمرشان بسیار کوتاهتر از شغلهای قدیمی است.
سعیدی یادآور شد: مسئله دیگری که در ایران وجود دارد و متاسفانه ساختار جامعه را در بر میگیرد، کوتاهمدت بودن جامعه ایران است. ویژگیهای کوتاهمدت بودن ناشی از همان قواعد حقوقی و نهادی موجود در بازار است. البته اقتصاد ما خیلی بر اساس شغلهایی با فناوری پیچیده پایهریزی نشده، اما همان میزانی که سرمایهگذاران میخواهند در صنعت و تکنولوژیهای مختلف سرمایهگذاری کنند، با احترام به مالکیت خصوصی نگاه میکنند و چون نهادهای حقوقی در جامعه ایران قوی نیستند و سابقه نیز نشان داده که سرمایه همیشه دچار مخاطره بوده، این باعث میشود کسب و کارها طولانی نشوند. زیرا نیروی فکری و ریسکپذیری که این بنگاهها را حمایت کند، پشت آنها قرار ندارد و تمایل دارند به بخشهای خدماتی بروند و تلاشی برای وسیع کردن حوزه فعالیت خود ندارند. به نظر من علت اصلی آن همین نهادهای حقوقی است که از حقوق مالکیت دفاع نمیکنند.
او افزود: در سایر حقوق مانند حقوق کار نیز، نه دولت میتواند رابطه میان کارگر وکارفرما را تنظیم کند و نه قانون این را انجام میدهد. همچنین دوره گذاری در جامعه ایران اتفاق افتاده که میتوان نام آن را دوره پس از پدرسالاری گذاشت. در گذشته یک رابطه پدرسالارانه بین کارگر و کارفرما بود و کارگرها حرمت پدری کارفرما را حفظ میکردند. کارفرما نیز نگهداری از آنها را وظیفه خودش میدانست. در حال حاضر این موضوع تغییر کرده و قوانین جدید وارد شده است. آگاهی در کارگر و کارفرما به وجود آمده و دیگر نمیشود به راحتی منافع کارگاه، کارخانه و محل کار را که در گذشته به عنوان یک خانواده در نظر میگرفتند، با هم حفظ کنند.
این جامعه شناس در پایان تاکید کرد: در حال حاضر این یکسانانگاری منافع به سختی انجام میشود و نیاز به دولت به عنوان نقش سوم برای تنظیم این رابطه وجود دارد. این رابطه، هم به خاطر توصیههای نامناسبی که دولت میکند و نقش بدی که دولت در این سهجانبهگرایی بازی میکند با مشکل روبهروست و هم قوانین و تغییراتی که در ذهنیت کارگر و کارفرما رخ داده است. این مسئلهای است که به غیر از نهاد مالکیت خصوصی بر روابط کارگر و کارفرما تاثیر میگذارد و تمایل کارفرماها را به پایدار کردن کارشان از طریق انباشت سرمایه کاهش میدهد.
منبع: روابط عمومی خانه معدن ایران
مطالب مرتبط