اگر کامبیز مهدی‌زاده در اواخر راه حامی حسن روحانی شد و بواسطه ازدواج با دختر او، رگ گردنش برای رئیس جمهوری بالا زد، دوستان و آشنایان ما در شهرمان نهاوند، در بحبوحه انقلاب از او میزبانی کرده و بواسطه نفوذ آیت‌الله قدوسی و شهید حیری، روحانی را با نام مستعار از دست ساواک فراری دادند تا در رکاب انقلابیون باقی بماند و به عالی‌ترین مقام اجرایی کشور برسد.
داماد روحانی و سوءاستفاده از قدرت پدر زن

نیکو نورعلیزاده| این حق آب و گل را حداقل برای خود قائل می‌دانیم که پیش از آنکه جناب مهدیزاده روحانیت و حسن روحانی را بشناسد، ما ایشان را شناخته بودیم و ایشان نیز ما را.

با این مقدمه می‌خواهم وارد بحث انتخابات نظام مهندسی معدن شوم. گویا آقای مهدیزاده به پشتگرمی پدر همسر خود وارد این عرصه شده و در اظهاراتی خارج از مدار اخلاق به پیشکسوتان عرصه معدن تاخته است.

طبیعتا حمله این روزهای او به شخص محمدرضا بهرامن، ریاست خانه معدن ایران است. شخصی که فعالان بخش معدن نسبت به سلامت فکری و ملی‌گرایی او هیچ شکی ندارند و فریب اظهارات خارج از دایره انصاف و اخلاق تازه‌واردی که تاکنون نامی از او نبوده، را نخواهند خورد.

جناب مهدیزاده دو سال پیش فکر می‌کرد می‌تواند بواسطه نسبت خویشاوندی خود با رئیس‌جمهوری، تکیه بر صندلی ریاست سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور بزند اما وقتی با موج انتقادها و از هم مهمتر عدم پذیرش از سوی جامعه علمی زمین شناسی مواجه شد، استعفا داد تا بیش از این برای شخص رئیس جمهوری حاشیه ایجاد نکند.

او در آوردگاهی دیگر از حوزه انتخابیه تبریز سودای نمایندگی مجلس را بر سر داشت که از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نشد و اگر میشد معلوم نبود که آیا مردم تبریز چنین فردی را به نمایندگی خود انتخاب می‌کردند یا خیر؟

مهدیزاده حالا کاندیدای انتخابات نظام مهندسی استان تهران شده تا برای سومین بار شانس خود را امتحان کند اما این بار بواسطه جامعه مهندسان معدن، نقشه‌برداران و زمین‌شناسان.

در اولین کلیپ‌های تبلیغاتی خود به شریف‌ترین، موثرترین و موجه‌ترین افراد حاضر در جامعه معدنی کشور تاخته تا با نام جوانگرایی بتواند صاحب کرسی ریاست سازمان نظام مهندسی معدن ایران شود و در آخرین روزهای ریاست‌جمهوری پدر همسرش از او حکم ریاست این سازمان را بگیرد.

غافل از اینکه جامعه معدنی، نقشه‌برداری و زمین شناسی کشور هوشمندتر از آن است که مسئولیت مهم‌ترین تشکل قانونی کشور را به او بسپارد و فردی کم تجربه را راهی نطام مهندسی معدن کند.

مهدیزاده هنوز به قدرت نرسیده اینگونه برای فعالان اصیل بخش معدن خط و نشان می‌کشد، وای به‌حال روزی که قدرت به دست چنین افرادی سپرده شود آنگاه نوکیسگانی وارد بخش معدن خواهند شد که معلوم نیست چه نقشه‌ای برای بخش معدن بکشند.

در این میان وظیفه هر کدام از ما دانش‌آموختگان علوم زمین این است که میان "تجربه‌گرایی" و "آقازاده‌گرایی" یکی را انتخاب کرده و عیار تفکر خود را به سیاست‌گذاران بخش معدن کشور نشان دهیم و عنوان‌ کنیم که عقلانیت و مصلحت در میان فعالان بخش معدن بالاتر از از آن است که مصالح صنفی خود را با منافع سیاسی معامله کنند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0