کسری غفوری ۳۵ و نیم سال دارد. او یک و نیم سال است که به مدیرعاملی فولاد خراسان انتصاب شده است، یعنی از سن ۳۴ سالگی.
به گزارش "بیرونیت"، چگونه میشود برخی افراد در این سن مدیرعاملی بزرگترین فولادسازی شرق کشور را تصاحب میکنند و برخی نخبگان کشور در همین سن و سال سرخورده از شرایط جامعه بدون داشتن شغلی یا به اعتیاد روی آورند، یا در اسنپ کار کنند، یا خود را به دار بیاویزند و یا بار سفر را ببندند و از کشور خارج شوند.
چگونه امکان دارد در جامعهای که عمده جوانان ۳۰ تا ۳۵ ساله هنوز در آرزوی ازدواج، شغل مناسب و حقوق مکفی به سر میبرند، ناگهان فردی چون کسری غفوری از ۳۰ سالگی در هیات مدیره بنگاههای بزرگ قرار گیرد و با ژست جوانگرایی پشت میز مدیریت یک شرکت بزرگ بنشیند.
آیا به چنین انتصاباتی نباید شک کرد؟ این افراد چگونه یک شبه راهی بنگاههای بزرگ اقتصادی میشوند و با کدام پشتوانه تصمیمگیر و سیاستگذار آن بنگاه میشوند؟
ویترین جوانگرایی فضایی را به وجود آورده که عدهای بدون طی مراحل پلکانی مدیریتی راهی بنگاههای بزرگ شوند.
آیا این انصاف است که مدیران با تجربه و کارکشته کشور کنار گذاشته شوند و به بهانه جوانگرایی برخی افراد ناگهان سر از تخم درآورده و مسئولیتهای بزرگ را بر عهده بگیرند؟
پس تکلیف تجربه چه میشود؟ چه کسی باید بهای کم تجربگی و معروف شدن یک شبه افراد به اصطلاح جوان را بپردازد؟
این نوع جوانگرایی شامل همه جامعه میشود یا فقط مختص آقازادگانِ سفارش شده و وصلشدگان به قدرتهای سیاسی است؟
مطالب مرتبط