آیا صنایع تولیدی کشور نیز توانستهاند در مقیاسهای بزرگتر از چنین مزیتهایی بهرهمند گردند؟ برای بررسی این موضوع شاخص بهرهوری کل عوامل تولید به روش لوینسون و پترین[۱] (۲۰۰۳) برآورد گردیده است، سپس رابطه سه نهاده اصلی مورد استفاده صنایع تولیدی کشور در مقابل بهرهوری هر رشته فعالیت در سطح کدهای ۴ رقمی ISIC در نمودار مقابل ترسیم شده است. نتایج نشان میدهد متوسط شاخص بهرهوری تولید صنایع در سطح کدهای ۴ رقمی ISIC طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۲ حدود ۱۰۶ بوده است. به عبارت دیگر به طور متوسط صنایع کشور به ازای هر ۱۰۰ واحد نهاده دریافتی تنها ۱۰۶ واحد ستانده تولید کردهاند.
رابطه میزان استفاده از نهادههای تولید(نیروی کار، سرمایه و واسطهای) و بهرهوری کل عوامل تولید صنایع کارخانهای ایران در سطح کدهای ۴ رقمی ISIC (بر حسب هر رشته فعالیت) نشان می دهد با توجه به روند صعودی میزان استفاده از هر نهاده در صنایع کارخانهای؛ روند شاخص بهرهوری کل عوامل تولید تقریبا ثابت بوده است. به عبارت دیگر صنایعی که سطح اشتغال بالاتری داشتهاند، یا از موجودی سرمایه بزرگتری بهرهمند بودهاند و یا حتی حجم نهادههای واسطهای بیشتری به کار گرفتهاند نتوانستهاند تغییر محسوسی در بهرهوری کل عوامل تولید خود به وجود آورند. در نتیجه مقیاس بزرگتر (میزان استفاده بیشتر از نهادهها) برای صنایع ایران به بهرهوری بالاتر منجر نشده است. این نتیجه ادعای نظری فوق را در ایران تایید نمیکند. چراکه بزرگ مقیاس بودن صنایع موجب کاهش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش بهرهوری نگردیده است. از این رو نمیتوان توصیه نمود در صنایع ایران با ترزیق سرمایه، یا تجمیع صنایع کوچک میتوان بهرهوری صنایع را افزایش داد و عوامل افزایش بهرهوری را در جای دیگری باید جستجو نمود.
[۱] -J. Levinsohn, A. Petrin, “Estimating production functions using inputs to control for unobservables.” PP.۳۱۷–۳۴۲.
مطالب مرتبط