به گزارش "بیرونیت"، یکشنبه پیش، سالن اجتماعات معاونت علمی رئیسجمهوری شاهد رونمایی از فیلمی درباره جزیره هرمز بود.
فیلمی به نویسندگی و کارگردانی کامبیز مهدیزاده، مدیر طرح توسعه نوآوری ها و فناوری های حوزه زمین شناسی، معدن و صنایع معدنی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری.
نام مهدیزاده دو سال پیش بر سر زبانها افتاد و مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
رضا رحمانی، وزیر پیشین صمت چند روز پس از کسب رای اعتماد او را جایگزین راضیه لک، نخستین رئیسِ زنِ تاریخ سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور کرد. آنجا بود که معلوم شد مهدیزاده داماد جوان حسن روحانی است.
دانشجوی دوره دکتری زمین شناسی واحد تهران شما قرار بود سکاندار زمین شود. این دانش آموخته زمینشناسی در سن پایین نه بر اساس شایستگیها که به سبب نسبتش با رئیس جمهوری، داشت ریاست سازمانی را بر عهده میگرفت که مرکز علمی و پژوهشی علوم زمین بود.
پذیرش چنین فردی نه از سوی بدنه مورد قبول واقع شد، نه از جانب رسانهها و نه از طرف فعالان بخش معدن.
این شد که او از سمت خود استعفا داد تا وزیر پیشین صمت در روزهای اول مدیریت خود وارد حاشیه شود.
چندی بعد مهدیزاده راهی معاونت علمی رئیسجمهوری شد و مدیریت طرح توسعه نوآوری ها و فناوری های حوزه زمین شناسی، معدن و صنایع معدنی این نهاد را بر عهده گرفت.
او سعی کرد در پست جدید خود چراغ خاموش حرکت کند اما طولی نکشید که خود را در جمع خبرنگاران یافت و با انجام مصاحبههایی به عنوان یک صاحبنظر بخش معدن و زمین شناسی مطرح کرد.
تحرکات رسانهای مهدیزاده از هفته پیش قوت گرفت. زمانی که مهلت ثبت نام در انتخابات سازمان نظام مهندسی معدن ایران پایان یافت و او به عنوان یکی از کاندیداها برای شرکت در این دوره انتخابات ثبتنام کرد.
مهدیزاده پس از آن حضور رسانهای خود را بیشتر کرد. هفته گذشته جمعی از معاونان وزیر و مدیران دولتی را به معاونت علمی رئیسجمهوری کشاند تا از مستندش درباره جزیره هرمز رونمایی کند.
روز گذشته نیز آیین "حمایت و راه اندازی مرکز نوآوری و فناوری سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور" را برگزار کرد تا بدین ترتیب بار دیگر در رسانهها مطرح شود.
آنگونه که بیرونیت کسب اطلاع کرده مهدیزاده قرار است در انتخابات اسفندماه سازمان نظام مهندسی معدن ایران شرکت کرده و شانس خود را در این کارزار بیازماید.
اگر موفق به کسب رای شود، سه ماه بعد وزیر صمت موظف است تا نام دو نفر را به عنوان رئیس پیشنهادی سازمان نظام مهندسی معدن ایران به رئیس جمهوری معرفی کند.
اگر مهدیزاده در لیست وزیر باشد، آیا رئیس جمهوری با توجه به اتمام دولتش، برای داماد خود به عنوان رئیس این سازمان حکم خواهد زد؟
مهدیزاده کیست؟
داماد رئیس جمهوری در سایت شخصیاش خود را اینگونه معرفی کرده است:
در هشتم تیر ماه ۱۳۶۴ در استان آذربایجان شرقی، زادگاه سرداران و علامهها به دنیا آمدم و در خانوادهای کم جمعیت تربیت شدم. پدرم نخستین کسی بود که هنر انسان بودن، حریّت، شرافت، پاکدامنی، مناعت طبع و استقلال رأی را به من آموخت و مادرم با محبت و نوازشهایش روح مرا در برابر سختیها و مشکلات مقاوم ساخت. بر دستان و پاهایشان بوسه نثار میکنم.
مادرم از ابتدا بسیار به تحصیلات اهمیت میداد، ازینرو نسبت به انتخاب مدرسه و نوع معلمان من سختگیر و دقیق بود. پدر و مادرم همواره سعی داشتند هرگونه امکانات آموزشی و علمی را برایم فراهم کنند. همه خانواده در منزل پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکردیم و من وابسته به پدربزرگم بودم؛ شخصی که در زندگی من بسیار تاثیرگذار بود. آن بزرگوار از افراد مومن و سرشناس استان بود و همه بزرگان استان برای مشورت در امور حقوقی پیش او میآمدند، در زمان انقلاب نیز نوار کاستهای امام (ره) را ایشان در دسترس مردم قرار میدادند و مردم در زیر زمین خانه ایشان به سخنان امام گوش میدادند. او همواره این بیت از زندهیاد شهریار را در گوش من زمزمه میکرد که: تا هستم ای رفیق، ندانی که کیستم/ روزی سراغ وقت من آیی که نیستم!
هر چه در عرصه سیاست و فن مذاکره میدانم از ایشان آموختهام. در سال سوم راهنمایی، پدربزرگم را براثر بیماری از دست دادم. خاطرات شیرین فراوانی با پدربزرگم دارم که اینک در فقدان آن بزرگمرد، مرور این خاطرات تلخکامم میکند.
دوران جوانی و تحصیلی
سال ۱۳۸۳ در رشته زمینشناسی در دانشگاه پذیرفته شدم. همیشه از کودکی به فضانوردی علاقه داشتم، برای همین هم در دانشگاه رشته زمینشناسی را انتخاب کردم که در ایران نزدیکترین رشته به فضانوردی و هوافضاست. سرفصلهای این رشته در دنیا ترکیبی از هوا، فضا، خلبانی و زمینشناسی است و هماکنون در مراکز علمی تحقیقات فضایی دنیا مثل ناسا، زمینشناسان زیادی فعالیت میکنند و به بررسی و مطالعه گرد و غبارهای کهکشانی، کانیها و ترکیبات شیمیایی تشکیل دهنده کرات آسمانی مختلف میپردازند. با عشق این رشته را انتخاب کردم و مقاطع ارشد و دکتری را در گرایش نفت گذراندم.
در دوره لیسانس رئیس کل انجمنهای علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج شدم. در آن دوره بود که با مخترعین و مبتکرین آشنا شده و کارهای تحقیقاتی را آغاز کردم، چندین اختراع، کتاب و مدال جهانی در این چند سال به نام خود ثبت کردم. به یاد دارم روزی که برای اولین بار اسمم به واسطه اختراعی که انجام داده بودم در روزنامه چاپ شد برای همه فامیل روزنامه خریدم. آن زمان فضای مجازی نبود و مردم به صورت سنتی از طریق روزنامه اخبار را پیگیری میکردند، شاید ما آخرین نسلی بودیم که تلویزیون سیاه سفید، بخاری نفتی و آلاسکا را تجربه کردیم!
از همان زمان تحصیل علاقه وافری به دنیای سیاست داشتم که آنهم یادگار پدربزرگ و تفکرات ایشان بود. در این دوران سعی میکردم در جلسات مختلف سیاسیون شرکت کنم، تمام اخبار دنیا را دنبال میکردم تا بالاخره وارد این عرصه شدم و کار جدّی خود را با سمت مشاور سازمان ملی جوانان آغاز کردم و پس از آن مسؤولیتهای دیگری بر عهده گرفتم.
قبل از اینکه افتخار دامادی جناب آقای دکتر روحانی، رئیس محترم جمهوری را کسب کنم در وزارت نفت مشاور مدیر عامل یکی از شرکتهای وزارت نفت بودم و با آقای دکتر ستاری هم از آنجا آشنا شدم؛ ایشان در وزارت نفت مسؤولیت داشتند و در سال ۱۳۹۲ رئیس پژوهشگاه صنعت نفت شدند و پس از آن به سمت معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور منصوب شدند.
دکتر ستاری پس از انتصاب به این مقام، چندین بار از بنده درخواست کردند که با ایشان همکاری نمایم ولی چون آقای دکتر کاتوزیان رئیس پژوهشگاه صنعت نفت شده بود تمایل داشتم در آنجا به فعالیت بپردازم. حدود دو سال در کنار دکتر کاتوزیان بودم ولی پس از برگزاری یک جلسه با دکتر ستاری تصمیم گرفتم از بدنه وزارت نفت جدا شوم و اینگونه بود که به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری انتقال پیدا کردم و به عنوان مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهور منصوب شدم
ازدواج و تشکیل خانواده
من دورادور نسبت به شخص رئیس جمهور و خانواده ایشان ارادت داشتم. سخنرانیها و مقالاتم طی سالهای اخیر نیز گویای این مدعاست. ولی ایشان بنده و خانوادهام را قبلا نمیشناختند. دست روزگار، مرا به سوی این ازدواج فرخنده کشانید. حاج آقا سیدرضا اکرمی بنده را از سال ۹۲ و ستاد آقای روحانی میشناختند، پیشنهاد دادند و اواخر دور اول دولت آقای دکتر روحانی بود که همراه با مادرم خدمت خانواده آقای روحانی رسیدیم. سپس خدمت خود آقای رییس جمهور رسیدم. دیدار با رئیس دولت در دفتر شخصی ایشان انجام شد. آقای دکتر روحانی از من در خصوص خانوادهام سوال کردند، پیرامون لزوم تحکیم نهاد خانواده و ساده گرفتن زندگی و احترام بین زن و شوهر صحبت کردند. در نهایت تصمیم را به همسرم (دخترخانمشان) واگذار کردند و گفتند که باید استخاره کنم. مراودات خانوادهها در چارچوب عرف ادامه پیدا کرد تا شناخت اولیه حاصل شد. این آشنایی هم زمان با دوران انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود و فضای انتخابات و فشارهای ناشی از آن روی زندگی ما هم تاثیر گذاشته بود. آقای روحانی درگیر انتخابات و در سفر بودند و خانواده ایشان هم در استرس و فشارهای سیاسی قرار داشتند. این مباحث یک سال و اندی طول کشید. فضای انتخابات علت این تعویق بود تا اینکه سرانجام ما در سال ۱۳۹۷ ازدواج کردیم.
ریاست سازمان زمین شناسی و معاونت وزارت صنعت، معدن و تجارت
در دوران تحصیل و رفت و آمد به سازمان زمینشناسی، همواره آرزوی فعالیت در این نهاد را داشتم. بنابراین در طول تحصیل و در خلال فعالیتهای اجرایی- دانشگاهی خود همواره تلاش کردم تا مهارتها و تجربیات مرتبط با این حوزه را کسب کنم. از جمله کسب مدالهای جهانی اختراعات در حوزه زمین شناسی، تالیف کتب و مقالات علمی در این حوزه. وزیر صمت آقای رحمانی با توجه به شناختی که به واسطه فعالیتهای علمی و تحقیقاتی از من داشتند، بعد از وزارت، با توجه به سوابق و علایق من پیشنهاد کردند تا مسؤولیت ریاست سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور را قبول کنم. علاوه بر این تعدادی از نمایندگان مجلس نیز سه نفر از نخبگان را برای تصدی پستهای مدیریتی به وزیر محترم معرفی کرده بودند که نام بنده نیز در میان آنها بود. در ابتدا در این مورد دچار تردید بودم تا در نهایت به خاطر عشق و علاقهای که به زمینشناسی داشتم، تصمیم گرفتم با توجه به رشته تحصیلی، مسؤولیت این سازمان را به عهده بگیرم. در نهایت پس از برگزاری هفت، هشت جلسه مقرر شد تا کار را شروع کنم.
پس از پذیرش این مسؤولیت بسیاری از شبکههای اجتماعی اخباری را مبنی بر عدم هرگونه سابقه علمی و اجرایی بنده در این حوزه منتشر کردند. همان روز پس از تماس تلفنی با مادرم، دیدم حال ایشان خوب نیست و پدرم به دلیل هتاکیها به او و پدربزرگم بسیار پریشان و آزرده شدهاند، آنجا بود که تصمیم گرفتم این مسؤولیت را نپذیرم و استعفای خود را نوشتم و برای وزیر ارسال کردم.
به اعتقاد من دلیل اصلی این حجم از هجمهها تسویه حسابهای سیاسی با شخص رئیس جمهور، پدر خانم بنده بود. خاطرم هست تیتر یکی از کاریکاتورها این بود: داماد سپر بلای پدر زن شد. بعد از این موضوع خودخواسته استعفا دادم؛ چرا که اعتقاد داشتم میزها گذرا هستند و گرنه مانند خیلی از دوستانی که جوابیه منتشر کردند در سمت خود میماندم، آبی هم از آب تکان نمیخورد!
اما بر این باورم که آینده از آن جوانان است. همچنان استوار در خدمت اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با همه این موارد کماکان ایستادهام.
مطالب مرتبط