به نظر می رسد در حالی که تمامی رسانه های تخصصی بورسی و اقتصادی به این موضوع می پردازند، تکرار مباحث گفته شده از دید سیاستگذار و سرمایه گذار حوصله سربر باشد! صرفا به عنوان کارشناس بازار سرمایه به چند نکته مهم و موثر در این ارتباط می پردازم:
۱. از زمان انتشار این خبر، ابهام در بازار سرمایه بالاتر رفته، سرمایه گذاران زیادی هم به دلیل پیش بینی از کاهش قیمت ها به دلیل قانون جدید ترجیح به خروج پول خود داده اند. دلیل دیگر آنها بالا رفتن ریسک قانون گذاری های دفعی و تصمیمات خلق الساعه است که با نیاز به ثبات و آرامش برای سرمایه گذاری در تناقض است. جالب است بدانیم این خروج پول چند روزه فقط ارزش بازار سهامی مثل فولاد مبارکه را در حدود ۱۵ درصد و عددی قریب به ۴۰ هزار میلیارد تومان کاهش داده است!
۲. این موضوع کاهش ارزش فقط محدود به صنعت فولاد نیست و دیگر صنایع مادر و شاخص ساز بازار نیز آنچنان تحت الشاع قرارگرفته اند که وضعیت شاخص کل را چه از لحاظ بنیادی و چه تکنیکال و نموداری، نامساعد کرده است. این شرایط منابع را به سمت صنایع کوچک تری هدایت کرده که بدون توجه به صرف بحث ارزندگی، قابلیت مانور در قیمت سهام آنها به واسطه تجمیع منابع کوچکتر وجود داشته باشد!
۳. در این بین این سوال پیش می آید که آیا صحیح است که سهامدار عمده اولیه که روزی به قصد تامین مالی دست به عرضه سهام خود به عموم مردم زده است و پول مورد نیاز را از جیب آنها جمع کرده و حالا آنها شریک یکدیگر شده اند؛ در روز تصمیم گیری برای منافع به دلیل ساختارهای توزیع قدرت در این شرکت ها، به وضوح در برابر تضییع حق مردم سکوت کند؟!
به نظر می رسد می تواند شکل اداره این مجموعه ها قبل و بعد از عرضه به عموم یکی باشد، البته به قیمت گزاف نابودی سرمایه های خردی که اعتماد آنها به بازار بورس جلب شده بود و حالا بار دیگر متضرر از این بازار، دنبال راه خروج از آن برای جستجوی منافع خود در بازار دیگری خواهند بود که شاید نه در کوتاه مدت ولی در بازه زمانی نه چندان دور به تورم در بازارها و رشد دفعی نرخ ها در صنایع فولاد و مسکن که امروز ادعای دفاع از آنها را داریم دامن بزند!
مطالب مرتبط