بنا بر آمارها بانوان حدود ۱٫۲ درصد از کل شاغلان در بخش معدن را شامل میشوند. در شرایطی این رقم بسیار کوچکی برای بخشی پر پتانسیل اقتصادی مانند معدن محسوب میشود که طی سالهای اخیر جایگاه مدیریتی زنان هم در این بخش ارتقا نیافته است.
سال ۹۶ راضیه لک با حکم شریعتمداری وزیر صمت وقت به عنوان اولین معاون وزیر زن و رئیس سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور منصوب شد. انتصاب یک زن در چنین جایگاهی سبب شده بود که زنان متخصص این بخش جرات پیدا کنند به تواناییها و ارتقای جایگاه خود فکر کنند. لک فارغالتحصیل دکترای تخصصی زمینشناسی از دانشگاه تربیت معلم تهران بود و با توصیه مهدی کرباسیان رئیس وقت ایمیدرو بر صندلی محمد تقی کرهای رئیس پیشین سازمان زمین شناسی و اکتشاف معدنی کشور نشست اما یکسال نشده به دلیل برخی فشارها و انتصاب ناگهانی کامبیز مهدیزاده داماد حسن روحانی رئیسجمهور او مجبور شد سازمان زمین شناسی را ترک کند و به دنبال امور معوقه پژوهشی خود در پژوهشکده علوم زمین بپردازد. گرچه هیچ وقت مهدی زاده بر صندلی سازمان زمین شناسی تکیه نزد و حکم ریاست آن باطل شد اما این تصمیم غیرکارشناسی سبب شد بر جایگاه یک زن در مدیریت سازمانی خدشه وارد شود و او را از این چرخه حذف کند.
اگرچه شکاف جنسیتی تنها به حضور زنان در بخش معدن و زیر مجموعههای آن خلاصه نمیشود اما به نظر میرسد انتصاب زنان در پستهای بالا به حمایت و فرهنگسازی نیاز دارد.
شاید به همین خاطر است که در حال حاضر هیچ پست حساس معدنی دولتی یا تریبون یک تشکل معدنی از آن زنی با استعداد و شایسته نشده است. تعداد مدیر زن در بخش صنعت و معدن به انگشتان دست هم نمیرسد و شاهد نقش کمرنگ زنان در تصمیمگیریهای این بخشهای اقتصادی هستیم.
اگر زنی هم جسارت به خرج دهد و سمتی را در این حوزهها قبول کند، انقدر فضا مردانه است و نگاههای جنسیتی وجود دارد که در نهایت عطا را به لقایش میبخشد و از کار در این حوزه دست میکشد.
سمیه خلوصی مدیر دفتر برنامهریزی و نظارت راهبردی ایمیدرو از معدود زنانی است که در ردههای بالای مدیریتی توانسته نقشآفرینی کند. ماموریت او مربوط به برنامهریزیها و نقشههای توسعهای ایمیدروست. مطمئنا اینکه او تا الان در این جایگاه حضور دارد جای خوشحالی دارد و نشان از آن دارد که میتوان شرایط را برای حضور زنان در سازمانهای بزرگ مساعد کرد اما نیاز است در جایگاههای مدیریتی بالا از زنان با استعداد بیشتری استفاده کرده و به همان اندازه که مردان در اقتصاد معدن ایفای نقش میکنند، از توانایی و دانش بانوان نیز بهره برد.
همچنان دیده میشود اغلب معادن فضای مناسبی برای اقامت و اشتغال بانوان ندارند و مجتمعهای معدنی فاقد اینگونه امکانات هستند. از این رو زنانی که فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن هستند و اغلب در آزمایشگاه واحدهای معدنی مشغول به کار هستند، با این چالش مواجه هستند.
اگر تعداد زنان شاغل در بخش معدن افزایش یابد و جایگاه مدیریتی آنها ارتقا یابد، به تدریج محیط از حالت مردانه خارج میشود و نگاهها نسبت به حضور زنان در معادن بهبود مییابد. که این امر مستلزم فرهنگسازی، فراهم کردن زیرساختها و سیاستهای تشویقی از سوی دولت برای افزایش حضور بانوان است. آیا در شرایط کنونی که هیچ کدام از الزامات فراهم نیست، زنان نسبت به فعالیتهای معدنکاری و حضور در جایگاههای مدیریتی رغبت دارند؟
مطالب مرتبط