*مدیرعامل سایپا اخیرا اعلام کرد پلت فرم طراحی شده در دانشگاه علم و صنعت، همان پلت فرم X90 است که تندر و ساندرو روی آن به تولید رسیده اند. یادم هست که آقای شجاعی فرد رییس دانشکده خودرو دانشگاه علم و صنعت و مدیر پروژه فعلی پلت فرم ملی، در زمان ورود پلت فرم X90 به کشور، با آن مخالف بود، حالا چه شده که روی همان پلت فرم، مدل به اصطلاح ملی را پیاده کرده اند؟
اولاً مخالفت آقای شجاعی فرد با قرارداد ال 90 بوده و نه با پلت فرم آن. ضمناً مسائل را همیشه باید در چارچوب شرایط روز مورد بررسی قرار بدهیم. 15 سال پیش بحث هایی مطرح شده و مثلا آقای شجاعی فرد عنوان کرده اند با فلان موضوع مخالف هستند؛ نقدهای افراد را باید در بستر خودش مورد بررسی قرار دهیم. معروف است که می گویند برای این که متنی را درک کنید باید فضای نگارش یا تهیه آن متن به صورت دقیق شناخته شود، وگرنه به انحراف میرود. لذا بهتر است این بحث (تغییر مواضع در مورد پلت فرم ال90) را کنار بگذاریم و سراغ مسائل روز برویم.
*نظر خودتان در مورد پروژه دانشگاه علم و صنعت چیست؟
من حالا نمیخواهم مشخصات ال 90 را دوباره مورد بررسی قرار دهم؛ آن یک بحث جداست و نظر من نسبت به آن زمان تغییر کرده است. از این موضوع که بگذریم، اولاً ما در شرایط شدید تورمی هستیم و طبعا باید از همه آنچه که داریم، بیشترین استفاده را ببریم. این را نیز در نظر بگیرید که الان دیگر تقریبا هیچ جای دنیا پلت فرم خودرو را از صفر نمیسازند، منهای شرکت تسلای آمریکا. تسلا هم البته چون خودروساز نبوده و میخواهد خودروی برقی بسازد، به اصطلاح یک ضرب به سراغ طراحی یک سیستم جدید و منحصر به خود رفته است. باقی خودروسازان اما یا پلت فرمی از جایی دیگر گرفته و بهبود داده اند و یا پلت فرم خود را که طی این سال ها به تدریج رشد کرده، به روز کرده اند. بهبودها گاهی خیلی مختصر است و بعضی وقتها نیز زیاد و گسترده، که در این صورت، نام جدیدی روی آن می گذارند. به هرحال مفهوم پلت فرم مشترک الان سالهاست که در صنعت خودرو جا افتاده، به این معنا که یک پلت فرم پایه وجود دارد و روی آن کارهای مختلف انجام می شود. بعضی از پلت فرم ها تا 15 مدل خودرو روی آنها سوار میشود. مثلاً فولکس واگن چنین پلت فرم هایی را دارد و یا تویوتا صاحب پلت فرم هایی است که پنج شش مدل خودرو روی آنها قابل سوار شدن است. در مورد پلت فرم مورد سوال شما نیز، ظاهراً پای همان پلت فرم X90 در میان است. گویا این پلت فرم را به عنوان پایه در نظر گرفته و مطالعات گسترده ای به منظور اعمال طراحی جدید روی آن، انجام شده است. به نظر می رسد پروژه موردنظر این پتانسیل را دارد که با کمترین هزینه به نتیجه برسد. این را هم البته باید در نظر گرفت که دو خودروساز بزرگ کشور با توجه به سرمایه گذاری سنگینی که قبلاً روی پروژه ال90 انجام داده اند، باید حالا در شرایط مالی سخت فعلی نهایت استفاده را از آن ببرند.
*به نظر شما تا چه اندازه ظرفیت پیاده سازی محصولات جدید روی پلت فرم ال 90 وجود دارد؟
روی این پلت فرم خودروهایی مانند تندر، سیمبول، ساندرو و داستر پیاده شده و آقای کارلوس گوسن مدیرعامل پیشین رنو آن را یکی از افتخارات خود می دانست. وی اعلام کرده بود که هدفش طراحی پلت فرمی بسیار مقاوم که امکان ساخت محصولات به اصطلاح ارزان روی آن وجود داشته باشد، است. همین شد که پلت فرم ال90 موفق از آب درآمد و به لحاظ تجاری نیز عملکرد مناسبی داشت. خود خودرو تندر-90 ابعادش به شکلی است که ارزان از آب در می آید. حالا شاید کسی بگوید آقا 200 میلیون تومان کجایش ارزان است؟من منظورم این است که در مجموع نسبت به خودروهای دیگر و توجه به کیفیتی که دارد ارزان است. ضمناً این خودرو طوری طراحی شده که وقتی تصادف میکند و یا به تعمیر و نگهداری احتیاج دارد بسیار هزینه کاربریاش پایین است. بنابراین در مجموع پلت فرم ال 90 برای طراحی یک خودروی ارزان قیمت جدید گزینه مناسبی به شمار می رود و هدف دانشگاه علم و صنعت نیز ظاهرا همین بوده است.
این نکته را هم بگویم که در طراحی پلت فرم های جدید، به اصطلاح مهمی به نام هارت پوینتها (نقاط سخت و کلیدی) وجود دارد که نباید از آنها غافل شد. این موضوع به شما اجازه می دهد که موتور و گیربکس مدنظر خود را روی برخی پلت فرم های پایه پیاده کنید. به عنوان مثال، ممکن است امکان این باشد که موتور EF7 را روی پلت فرم ال 90 سوار کرد. بحثم این است که در طراحی پلت فرم های جدید خیلی کارها را می توان انجام داد، منتها من واقعا خیلی در جریان اقدامات دانشگاه علم و صنعت در این مورد نیستم.
*خود شما نقشی نداشتید در این پلت فرم؟
بنده طراح این حرکت بودم ولی از وقتی پروژه استارت خورد و نهایی شد، کنار رفتم، چون سرم شلوغ بود. به هرحال دانشگاه علم و صنعت زحماتی بابت طراحی پلت فرم کشیده و خودروسازان هم پیش تر در پروژه ال90 سرمایه گذاری کرده اند و الان می توانند از آنها استفاده کنند. این امکان وجود دارد که با اعمال یک سری تغییرات، یک خودرو جدید تحویل مردم داد، آن هم با تولیدی پایدار (به دور از تحریم). حالا اگر خودرو موردنظر جدید هم نبود، ایرادی ندارد و می توان همین تندر را داخلی کرد. دو سال قبل من خودم پیشنهاد دادم که روی پلت فرم ال 90 موتور داخلی بگذاریم تا دیگر گرفتار مسائل تحریم نشویم.
*این کار غیر قانونی نیست؟
کار غیر قانونی را رنو و پژو انجام دادند که از ایران رفتند، آن هم با وجود تعهداتی که به خودروسازان کشور داشتند. تندرها و ساندروهایی که الان خودروسازان کشور به عنوان تعهد عقب افتاده دارند، در واقع بدهی رنو است نه آنها. امثال رنو از ترس آمریکا به طور غیرقانونی از ایران رفتند و به تعهدشان عمل نکردند.
خب آنها درگیر تحریم شدند و اگر می ماندند، جریمه های سنگینی از سوی آمریکا نصیب شان می شد.
ببینید وقتی قراردادهای در چارچوب بین المللی منعقد و یکسری تعهدات ایجاد میشود، باید پای آن ایستاد. لذا تاکید می کنم آنها که می گویند دست بردن در پلت فرم رنو غیر قانونی است، بهتر است اقدام خارج از قانون این خودروساز را هم مدنظر قرار دهند. در مورد پژو هم داستان همین است. این شرکت 200 میلیون دلار پول آورد ولی ما هم کلی هزینه کردیم و تعهد به وجود آوردیم؛ پژویی ها حالا کجایند که پاسخگو باشند؟ هنوز که هنوز است پژو یک سری از قطعات موردنیاز برای تکمیل تعهدات 2008 را تحویل نداده است؛ خبر مقصر این ماجرا کیست؟ البته این را هم در نظر بگیرید که در قرارداد جدید پژو، مجوز اعمال تغییرات روی پلت فرم های این شرکت گرفته شده است، اما در مورد ال90 مطمئن نیستم. البته فکر میکنم با توجه به گذشت زمان و آپشن هایی که در آن قرارداد دیده شده، الان اعمال تغییرات غیرقانونی نیست. در کشوری مثل چین، با یک سری تغییرات کلا پلت فرم جدیدی طراحی می شود، به شکلی که از منظر قانون کپی رایت نیز محلی برای اعتراض باقی نمی ماند. فکر میکنم دانشگاه علم و صنعت هم تغییراتی منحصر به فرد روی پلت فرم ال 90 انجام داده و به نوعی موجودی جدید متولد شده است. در شرایط فعلی، ما باید هرچه در توان داریم بگذاریم و اولاً از سرمایههای موجود به خصوص در خطوط تولید به خوبی استفاده کنیم و ثانیا محصولات جدید ارائه دهیم.
*در این چند وقت برخی شرکت ها مانند مپنا نیز برای خودروساز شدن اعلام آمادگی کرده اند؛ نظرتان در این مورد چیست؟
متاسفانه در این موقعیت به جای اینکه همه به هم کمک کنند، برخی مدعی تولید می شوند. همین الان بعد از 40سال یکدفعه عنوان می شودکه در کشور پنج ECUساز پیدا شده است، در حالی که در دنیا بیشتر از دو سه شرکت در بخش تولید این قطعات نداریم. معلوم است که اینها فقط یک سری ادعاست به منظور دلالی. در این مدت چند شرکت ادعا کردند که ECU می سازند، با این حال پی در پی می شنویم که تولید خودروها به دلیل کمبود همین قطعه متوقف شده است. اگر واقعا توان ساخت این قطعات بود و آنها را ساخته بودیم، الان پارکینگ خودروسازان پر نبود از محصولات ناقص. متاسفانه این اشکال را همواره داریم که در مواقع بحرانی هر کسی حرف خودش را می زند و به جای اینکه با هم متحد عمل کنیم، ساز خود را می زنیم. همین فیات کرایسلر با پژو سیتروئن دارند با یکدیگر ادغام شوند، چون می خواهند در رقابت جهانی حضوری پایدار داشته باشند. این در حالی است که ما 30 خودروساز داریم با رقابتی بیهوده. البته در مورد مپنا هم که بحثش را مطرح کردید، شنیده ام این شرکت بیشتر روی زیرساخت ها در حال انجام فعالیت است. ظاهرا دنبال این هستند که خودرو را با خود سایپا یا ایران خودرو به نتیجه برسانند. چنین شرکتهایی بعضی وقتها کارهایی را برای تحریک دیگران انجام می دهند و مپنا هم تمرکز عمدهاش روی زیرساخت برق رسانی است. البته در کل افتراقی که بین کارآفرینان و شرکت های ثروتمند وجود دارد، باعث تاسف است.