فروش نیل از اولین فعالیتهای بازرگانی این خاندان بود. در آن دوران نیل بهعنوان ماده اولیه صنعت قالیبافی از هندوستان به اصفهان میآمد و سیدمحمد این ماده اولیه را به رنگرزیهای کاشان میفروخت.
همچنین تخم پیله را از رشت به کاشان میبرد و در میان کشاورزان پخش میکرد تا کلاف ابریشم ماده اولیه صنعتگران فرشبافی رشته شود.
نسل دوم خاندان لاجوردی محمود لاجوردی پسر سیدمحمد لاجوردی بود. او دو برادر تنی به نام سیدحسین و سیداحمد و یک خواهر به نام زهرا داشت.
سیدمحمود ششساله بود که روانه مکتب شد، اما نتوانست چیزی بیاموزد و بعد از انتخابات مشروطه راهی مدارس جدیدی که در کاشان تاسیس شده بود، شد. او خواندن و نوشتن را در این مدارس آموخت.
از ۱۰سالگی در مغازه پدرش به کار مشغول بود و در ۱۶سالگی با بسیاری از فعالیتهای بازرگانی در مقیاس کوچک آشنا شد. او تلاش داشت تا در شیوه تجاری خود تغییراتی را ایجاد و سبک قدیمی تجارت را بهتدریج دگرگون کند.
محمود لاجوردی در ۱۸سالگی وارد حزب دموکرات شد و عضویتش در این حزب تا جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد. در آن دوران تجار بهدلیل معافیت کارشان در بیشتر موارد با حکومت همکاری میکردند و محمود لاجوردی نیز از آن جمله بود. او در بازرگانی روش خودش را داشت و به مقتضای زمان خریدوفروش میکرد.
سرمایه محمود لاجوردی همیشه در جریان بود و با وجود اینکه سود کمتری عایدش میشد، اما در عوض بیشترین معامله را انجام میداد. جالب است که او به اسکناس اعتمادی نداشت و بیشتر نقره و سکه نگه میداشت.
در سال ۱۲۹۶ «باروری تجارت» محمود لاجوردی راهاندازی شد. او از عرضهکننده دستاول خرید میکرد و اجناس را از محلی به محل دیگر میفرستاد. برای نمونه او بهار، از مازندرانیها در تهران گلگاوزبان میخرید و به کاشان میفرستاد.
بنابراین سیدمحمود لاجوردی توانست امتیاز عمده خرید گلگاوزبان را از آن خود کند. همچنین او توانست در سال ۱۲۹۸ فعالیتهای تجاری خود را به خارج از کشور منتقل کند و به واردات کالا بپردازد.
او بهدقت بازار ارز را رصد میکرد و برخلاف انتظارش، توانست بخش واردات را بهخوبی بچرخاند. محمود لاجوردی در زمان پهلوی اول توانست پشم و پوست گوسفند، گاو و مار را به شوروی بفرستد و در عوض کالاهایی چون آهن، کاغذ و کبریت را وارد کشور کند.
اغلب فعالیتهای او جنبه انحصاری به خودشان گرفته و محمود لاجوردی توانسته بود در چندین شرکت حکم بازرس و عضو هیاتمدیره و سهامدار را بر عهده بگیرد.
سیدمحمود لاجوردی در سال ۱۳۲۰ توانست شرکت تجاری خانوادگی خود را با نام آرین تاسیس کند.
او در سال ۱۳۴۱ بنیاد خیریه لاجوردی را پایهگذاری و در سال ۱۳۴۸ اتاق بازرگانی ایران او را بهعنوان بازرگان نمونه معرفی کرد.
بعد از انقلاب اموال سیدمحمود مصادره شد. اکثر اعضای خانواده او بعد از ترور پسرش سیداحمد به خارج از کشور رفتند، ولی سیدمحمود در ایران ماند. بالاخره سیدمحمود لاجوردی در سال ۱۳۶۳ بهخاطر بیماری سرطان از ایران خارج شد و چند سال بعد در ایالت ویرجینیا آمریکا از دنیا رفت.
سومین نسل از خاندان لاجوردی که به تجارت علاقه خاصی داشت، احمد لاجوردی بود. او اولین فرزند سیدمحمود لاجوردی بود که در محله چهارسوق کوچک، واقع در بازار تهران متولد شد.
احمد و برادرش قاسم روشهای جدید حسابداری را که در دبیرستان بازرگانی آموخته بودند، در حجره پدر پیاده میکردند و بالاخره احمد لاجوردی دیپلم بازرگانی گرفت. او پس از دبیرستان به دانشسرای عالی رفت تا زبان و ادبیات خارجی بخواند، اما در نیمه راه، تحصیل را با انگیزه تجارت و بازرگانی رها کرد.
احمد در اولین شرکت بازرگانی لاجوردیها با نام آرین بهعنوان مدیرعامل انتخاب شد و ۱۵ درصد نیز سهام داشت. او فعالیت خود را با انگیزه صادرات پنبه ادامه داد و در سال ۱۳۲۸ به آمریکا رفت و به تجارت و تحصیل پرداخت. احمد در سال ۱۳۳۱ به ایران بازگشت و کنار پدرش مشغول به کار شد.
او در کنار عمویش اکبر لاجوردی و برادرش قاسم لاجوردی تا سال ۱۳۵۷ یکی از سه مدیر اصلی توسعه صنایع بهشهر محسوب میشدند. او علاوه بر شرکت صنعتی بهشهر که نزدیک به ۲۵ درصد روغننباتی ایران را در دهه ۱۳۵۰ تولید میکرد، در چند شرکت صنعتی دیگر از جمله شرکت پاکسان و بهپاک عضو هیاتمدیره بود.
احمد لاجوردی به همراه تعدادی از مهندسان شرکت و دو پسرش به نامهای حمید و علی اقدام به تاسیس ۱۵ شرکت به نام آکامها کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ احمد لاجوردی در ایران بود.
در نیمههای تیرماه ۱۳۵۸، قانون حفاظت و توسعه صنایع از تصویب شورای انقلاب اسلامی گذشت و بر اساس آن اموال و داراییهای او به همراه ۵۱ سرمایهدار دیگر به اتهام داشتن روابط غیرقانونی با رژیم پهلوی و انباشت سرمایه و ثروت از راههای نامشروع مصادره شد.
احمد که معتقد بود رابطهاش در سیاست تنها به حضور در مراسم رسمی ختم میشده، به همراه پدر و عمویش نسبت به این حکم اعتراض کردند. تلاشهای خاندان لاجوردی در این زمینه به نتیجه نرسید.
گروه فرقان به سراغ احمد لاجوردی رفت.در یک ترور احمد و رانندهاش در تهران زخمی شدند. با توجه به اینکه گروههای سیاسی ترورهای گروه فرقان را محکوم میکردند، اما ترور ناکام احمد لاجوردی مورد توجه این گروهها قرار نگرفت.
احمد پس از ترور برای درمان به خارج از کشور رفت و با توجه به منع هرگونه معامله و مصادره اموال او بازگشتش به ایران منتفی شد. سرانجام او در اردیبهشت ۱۳۸۸ دور از ایران درگذشت.
لاجوردیها علاقهای به کار در سازمانهای دولتی نداشتند و در کنار تجارت از نسل دوم به بعد به صنعت نیز روی آوردند.
بیشتر نوآوریهای آنها در زمینه صنعت بود، ولی در تجارت نیز روشهای خاص خود را داشتند؛ به نحوی که در کاشان نوآوریهای تجاری زیادی را انجام دادند.
۱۰ سال بعد از تاسیس شرکت آرین و در سال ۱۳۳۰، لاجوردیها وارد عرصه صنعت شدند. پنبهپاککنی اولین صنعتی بود که خانواده لاجوردی در آن آغاز به کار کرد.
بعدها تولید روغننباتی شاهپسند با عطر نوستالژیک روغن کرمانشاهی، پارچه، قالی، فلاسک، کشتیرانی و ورود به عرصه خدمات مالی مانند تاسیس بانک و شرکتهای خدمات کامپیوتر، از دیگر خدمات لاجوردیها شد.
فعالیت سه نسل از لاجوردیها در بخش بازرگانی و صنعتی سرمایه کافی را در اختیار خاندان لاجوردی قرار داده بود. لاجوردیها از دهه ۱۳۴۰ که منابع مالیشان در اقتصاد بیشتر جریان پیدا کرد، بهدنبال راههای مختلفی برای سرمایهگذاری بودند.
از جمله این راهها تاسیس بانک و صندوق توسعه سرمایهگذاری بود.در اسناد خصوصی لاجوردیها در اسفند ۱۳۲۹ طرح بانکی ارائه شده بود که آن را بانک آرجا نامیده بودند. آنها حسابی را برای وجوه دریافتی از شرکا یا دیگران، برای این بانک باز کردند تا بتوانند این وجوه را فقط برای کارگشایی از طریق قرضه در مقابل سفته یا نزول معتدل به شرکت تضامنی آرین و جاوید در دفتر شرکا، صرف کنند.
با گسترش بانکها در دهه ۱۳۴۰ به بعد، حجم خرید سهام و سرمایهگذاری در بانکها از سوی خاندان لاجوردی افزایش یافت و صنایع بهشهر در بانک توسعه و سرمایهگذاری ایران صاحب ۶۳ هزار سهم شد. در بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران نیز سیدمحمود لاجوردی و همسر و فرزندانش بیش از ۴۸ هزار سهم داشتند.
نقش لاجوردیها در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ـ بهعنوان نهادی که منافع بازرگانان و صاحبان صنایع بزرگ را در تجارت و صنعت مدنظر قرار میداد و نمایندگی میکرد ـ را نمیتوان کمرنگ دانست.
لاجوردیها بهویژه از نسل دوم به بعد که اتاق بازرگانی شکل منسجم و قانونیتری به خود گرفت، نقش بسیار موثری در تحولات آن پیدا کردند. در مواردی که نقش خانواده لاجوردیها در اتاق کم شد، جایگاه کارآفرینی آنها بیشتر خود را نشان داد. بررسی تحولات اتاق بازرگانی غیرمستقیم به خانواده لاجوردیها برمیگردد.
سومین شرکت تجاری لاجوردیها شرکت تضامنی حاج سیدمحمود و شرکا بود و بعد از آن خانواده لاجوردیها ۲۰ شرکت تجاری دیگر نیز تاسیس کردند.
شرکت سهامی کسری در راستای ترخیص کالاهای وارداتی و صادراتی گمرک خرمشهر تاسیس شد و در سال ۱۳۳۰ شرکت سهامی پنبهپاککنی بهشهر مشغول به کار کرد. همکاری سیدمحمود لاجوردی تنها به شرکتهای خانوادگی محدود نمیشد، بلکه او با حاج کاشانچی تقریبا در کلیه معاملات با روسها بهصورت پنجاه ـ پنجاه شراکت داشتند. همچنین در سال ۱۳۳۶ بود که روغننباتی گلنار توسط این خانواده وارد بازار شد.
یکی دیگر از فعالیتهای لاجوردیها تاسیس صنایع بستهبندی بود. آنها سه شرکت در این زمینه را راهاندازی کردند. یکی از این سه شرکت و نیز شرکت توسعه صنایع بهشهر و مخمل کاشان توانستند به بورس وارد شوند.
مدتی بعد به جهت مصرف ضایعات تولید در جریان تصفیه روغن، کارخانه صابونسازی هم به تاسیسات بهشهر اضافه شد و کمکم تولید گلیسیرین، پودر رختشویی برف، نمایندگی تولید و توزیع خمیردندان کلگیت به تولیدات این کارخانه افزوده شد. همچنین خاندان لاجوردی نخستین شرکت را در حوزه مواد شوینده تاسیس و در سه شرکت دیگر مانند آلبا شیمی، آکام شیمی و ریلیاکریل سرمایهگذاری کردند.
همچنین شرکت پاکسان در سال ۱۳۴۲ توسط این خانواده تاسیس شد. خانواده لاجوردیها در شرکت تهران کمیکال نیز که در سال ۱۳۴۷ بهواسطه مهندس اساطوریان جهت تهیه سولفات دو سدیم تاسیس شده بود، سرمایهگذاری کردند.
آنها در اطراف کهریزک معدنی خریدند و با نصب ماشینآلات سعی کردند به تولید نمک گلابور هم بپردازند.
لاجوردیها در صنعت نساجی نیز فعال بودند و در حوزه پخش بافتهها، رنگهای نساجی، واردات و صادرات پارچه در طول ۱۸ ماه اقدام به تاسیس چند شرکت کردند.
از دیگر شرکتهای مورد نیاز لاجوردیها وجود شرکتهای حملونقل بود که آنها در سال ۱۳۵۰ اقدام به تاسیس شرکت کشتیرانی پرستانکر به کمک دو شرکت روغننباتی بهشهر و پارس کردند.
تاسیس شرکتهایی در بخش خدمات بیمه و شرکتهای تبلیغاتی آمیکو از دیگر اقدامات آنها بود. همچنین تاسیس شرکت کامپیوتری نیز یکی دیگر از شاخصهایی بود که میتوان بهرهمندی لاجوردیها را در فناوریهای نوین مشاهده کرد.
لاجوردیها با تاسیس شرکتی به نام نوزستان در زمینه خریدوفروش سهام فعالیت و با ایجاد شرکت امیرآباد در بخش ساختمان نیز ورود پیدا کردند؛ آنها همچنین شرکت سیمان غرب را راهاندازی کردند.
خاندان لاجوردی تا دهه۱۳۳۰ بیشتر به فعالیتهای بازرگانی مشغول بودند و بعد از آن توسعه اقتصاد را در صنعتیشدن یافتند. این مساله نقطهعطف آغاز فعالیتهای صنعتی این خانواده بود. آنها جزء پایهگذاران بخش خصوصی مدرن در ایران بودند.
موفقیت لاجوردیها را می توان معلول عوامل زیر شمرد :
ا- میانه روی و مقتصد بودن، به ویژه در نسل اول و دوم
۲- تنوع فعالیت های تجاری و صنعتی
۳- گرایش به پس انداز و سرمایه گذاری
4- رعایت اخلاق (به ویژه در رابطه با شرکا) و انجام تعهدات چه در مقابل افراد و چه دولت (به نحوی که هیچ گاه به عنوان فراریان مالیاتی شناخته نشدند و و در زمان مصادره اموالشان، هیچ گاه، تحت تعقیب نهادهای مالیاتی نبودند)
٥-تلاش و سخت کوشی
٦- نوآوری در تجارت و صنعت
۷- بهره گیری از نیروهای پرتوان و متخصص
٨-توجه به رفاه پرسنل
٩- توجه به امور اجتماعی
گروه صنعتی بهشهر، در دهه 1350 نیز با کارخانههای عظیم پلیاستر و اکرلیک تحت عنوان «کارخانه پلیاکریل اصفهان» وارد عرصه صنعت الیاف مصنوعی شد. پلی اکریل بزرگترین شرکت سهامی مشترک در ایران به حساب میآمد.
پس از انقلاب، با شروع اعتصابات در صنایع نساجی، اموال خاندان لاجوردی نیز در تیرماه 1358، به مصادره دولت انقلابی درآمد، و جالب اینجاست که اکبر لاجوردیان بیهیچ کینهای در خاطراتش مینویسد «با آنکه پس از انقلاب همه این موسسات مصادره شده است، امیدوارم هماکنون نیز چون گذشته مشغول به کار بوده و کشور ما را در زمینه الیاف مصنوعی از وابستگی به ممالک بیگانه رهایی بخشیده باشد.
در سال ۱۳۷۰ توسعه صنایع بهشهر، اولین شرکتی بود که به بخش خصوصی واگذار شد و هم اکنون ۴۹ درصد سهام آن در اختیار سرمایه گذاران عرب است.
مطالب مرتبط