روایتی از زندگی و فعالیت‌های شاهرخ ظهیری پدر صنایع غذایی ایران

اولین تولید ظهیری سس مایونز مهرام بود که آن را با فرمولاسیون شرکت کرافت، تولید و به بازار عرضه کرد. آنان برای تولید هفت نوع سس، مثل سس فرانسوی، ایتالیایی، ماهی، کچاپ و... برنامه ریزی کرده بودند. 
معلمی که سس را به سفره ایرانیان آورد
شاهرخ ظهیری اولین فرزند خانواده ظهیری بود. او در سال 1309 در شهر ملایر متولد شد. پدرش نصرت اله ظهیری، نزد عموی بزرگش که به فرشچی شهرت داشت و به تجارت فرش مشغول بود، اشتغال داشت.
شاهرخ ظیهری از معدود فعالان صنعتی ایران می باشد که پس از 25 سال معلمی و کار در بخش دولتی در سال 1353 به فعالیت صنعتی روی آورد و در طی 30 سال یکی از برندهای مشهور غذایی در ایران را تاسیس کرد.
شاهرخ از کلاس اول ابتدایی تا دیپلم را در قم گذراند. سال پنجم را در دبیرستان حکیم نظامی درس می خواند که پدرش بر اثر بیماری سل درگذشت. در نتیجه او از سربازی معاف شد. در مهرماه 1328 با استفاده از معافیت و با مدرک تحصیلی پنجم دبیرستان به استخدام اداره فرهنگ قم در آمد. مسئولیت مادر، خواهر و برادرش بر دوش وی بود. همین امر نقش موثری در مواجهه وی با حوادث و مشکلات زندگی داشت. او در دبستان قاضی سعید با ماهی 64 تومان به تدریس مشغول شد. پس از مدتی به صورت آزاد در کلاس ششم ادبی به تحصیل پرداخت.
شاهرخ از دوره جوانی در حل و فصل مشکلات و رفع اختلاف در میان دوستانش، توانایی ویژه ای داشت. از همان سال آشنایان با توجه به شغل معلمی و آگاهی نسبی او از متون حوزوی و قضاوت های منصفانه اش به وی مراجعه می کردند.آشتی دادن دیگران، احساس غرور و لذتی در وی پدید می آورد، که عزمش را برای حرکت در مسیر امانت داری، جزم تر کرد.
ظهیری به موازات دبیرستان، مدتی به تحصیلات حوزوی اشتغال داشت. در سال 1329 در رشته حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد. در سال دوم دانشگاه در یکی از دبیرستان های کرج، به عنوان دبیر تاریخ و ادبیات مشغول به تدریس شد. شاهرخ از بیکاری و اتلاف وقت، بیزار بود. بنابراین در صدد پیدا کردن کار دوم بود تا بتواند شغل جایگزینی برای زمانی که شغل اول را از دست داد، داشته باشد.
در همین سال ها ضمن تدریس در دبیرستان، توسط یکی از آشنایان با هراتی یکی از کارآفرینان صنعتی به نام، آشنا شد و این ارتباط نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی ظهیری داشت. ظهیری در ۲۸ سالگی (سال ۱۳۳۲)، همزمان با تدریس، روبه روی بازار بزرگ تهران در فروشگاه مرکزی کارخانه پارچه بافی یزدمشغول به کار شد. ظهیری، ماهی ۳۵۰ تومان از فروشگاه و ۲۵۰ تومان، حقوق معلمی می گرفت. وی در سال ۱۳۳۲ در دبیرستان دخترانه جنت قلهک مشغول به کار شد. در همین مدرسه، دلباخته یکی از دانش آموزانش شد. پدر دختر، رئیس اداره بی سیم در خیابان شریعتی بود. به ظهیری گفت: از دادن دختر به یک معلم معذور است. این مخالفت و خودکشی دختر بر اثر ازدواجی ناخواسته، تأثیر تلخی بر زندگی ظهیری گذاشت. یکی از عواملی که سبب شد ظهیری، علاوه بر تدریس، اشتغال در بازار را به صورت جدی پیگیری نماید، نگرانی های ناخودآگاهی بود که از آینده زندگی خود  به عنوان یک معلم  و نگرش منفی قشر مرفه نسبت به شغل معلمی داشت.
وی در ابتدا، به عنوان یک ناظر، رفت و آمد مشتری نحوه خرید و فروش را کنترل می کرد. و عصرها، بعد از پایان کار دبیرستان، دوباره فروشگاه بر می گشت. ابتکار ظهیری در روش فاکتورنویسی و تنظیم دقیق فرایندهای خرید و فروش سبب رضایت کارکنان فروشگاه و هراتی گردید و زمینه های لازم را برای او فراهم کرد تا علایق شخصی خود  را در سالهای آینده پیگیری کند.
تا پیش از آن، کلید فروشگاه را به او نداده بودند و وی مجبور بود صبح ها در بیرون از مغازه منتظر آمدن کارکنان و باز شدن فروشگاه باشد. پس از مدتی، هراتی دستور داد یک کلید از فروشگاه را به ظهیری بدهند. او قبل از آمدن کارکنان، فروشگاه را کاملا تمییز می کرد و از انجام هر کاری که به سود کارخانه و فروشگاه بود، رویگردان نبود. کم کم کارهای مهم تر به او واگذار شد. .
در همان روزها رئیس اداره تدارکات شهربانی که از خریداران بزرگ پارچه برای یونیفرم مأموران خود بود، اعلام کرد که شهربانی قصد ندارد از این کارخانه پارچه بخرد. این مسئله، هراتی را بسیار عصبی و ناراحت کرد؛ به این ترتیب، کارخانه یکی از مشتریان بزرگ خود را از دست می داد و بسیار متضرر می شد. ظهیری از هراتی خواست، نامه را به وی بدهد تا شاید بتواند مشکل را حل نماید. سپس با اصرار و التماس توانست از مسئول تدارکات  که تیمسار شهربانی بود، اجازه ملاقات بگیرد.
وی با حالتی التماس گونه گفت که شهربانی ۱۰ سال است که به علت کیفیت و قیمت مناسب از کارخانه درخشان خرید می کند، حالا اگر از این کار، خودداری نماید من و بسیاری از کارکنان کارخانه، منبع روزی خود را از دست می دهیم و بیکار می شویم.
سرانجام، مسئول خرید شهربانی با خرید پارچه از کارخانه درخشان موافقت نمود. این پیروزی، گام بزرگی در تقویت اعتماد به نفس ظهیری و جایگاه وی در شرکت بود. هنگامی که هراتی از تغییر نظر شهربانی خبردار شد پانصد تومان به عنوان پاداش به ظهیری داد. پس از آن اعتبار و جایگاه ظهیری مورد توجه قرار گرفت. این اعتماد، شرط لازم برای موفقیت وی در آینده بود؛ آینده اش از طریق همکاری صادقانه با صاحبان صنایع و تجار تأمین می شد. از این پس، هراتی بسیاری از کارهای مهم و شخصی خود را به وی می سپرد.
محمد هراتی، شرکتی به نام ماشین های فلاحتی داشت که کالاهایی مانند تراکتور، کمباین و ... را از شرکت آستین انگلیس وارد می گرد. و هم زمان، نمایندگی ماشین "ب ام و " از آلمان را داشت. ظهیری مسئول گشایش اعتبارات اسنادی از گمرک و ترخیص خودرو و ماشین آلات وارداتی از خرمشهر بود. در همین زمان، یکی از تجار سرمایه دار به نام صراف زاده که نماینده یزد و رئیس کمیسیون بودجه مجلس بود از ظهیری به دلیل توانایی اش، دعوت به کار کرد. ظهیری حدود ۱۲ سال  در بخش خصوصی، نزد تجار و سرمایه دارانی، مثل هراتی، صراف زاده و محلوجی به کار فروش پارچه، امور حسابداری، بانکی، گمرکی، فروش ماشین های کشاورزی و سواری اشتغال داشت در کنار این فعالیت ها، به شغل دبیری، مشاوره و دفترداری در آموزش و پرورش نیز می پرداخت. بنابراین همزمان در بخش خصوصی و عمومی فعالیت داشت.
وی تا سال ۱۳۵۲ با سمت ذی حساب دانشکده ورزش (وابسته به تربیت بدنی) مشغول به کار بود. در این سال با استفاده از قانون بازنشستگی پیش از موعد برای مدیران کل و مقامات بالاتر که شرکت داشتند  مجبور شد بین بخش خصوصی و کار در سازمانهای دولتی دست به انتخاب بزند؛ بر همین اساس با ۲۵ سال خدمت و پرداخت همزمان ۵ سال حق بیمه، بازنشسته شد. پس از آن، تمام وقتش را صرف توسعه و گسترش شرکت نمود.
ظهیری به کمک پورنیک (باجناقش) اولین فعالیت خود را در بخش صنعت آغاز نمود. شرکت مهرام، توسط شاهرخ ظهیری، محمود پورنیک و بمانعلی یعقوبی با مدیریت ظهیری در سال ۱۳۴۹ به ثبت رسید. تا آن زمان، ظهیری کارمند دولت بود. پورنیک و دوستش پس از پایان تحصیل در آمریکا در صنایع غذایی کرافت کارآموزی کرده بودند.
آنان پس از بازگشت به کشور به ظهیری پیشنهاد کردند که یک کارخانه تولید سس راه اندازی کند. تا پیش از آن، هنوز سس به سبد غذایی مردم راه پیدا نکرده بود؛ از این رو، تولید و عرضه این محصول تازه، نیازمند ریسک و تلاشی گسترده برای ایجاد تقاضا در بازار بود. در اواخر خرداد ۱۳۵۱ کارخانه به بهره برداری رسید. وی در فاصله این سه سال، صبح ها در اداره، مشغول به کار بود و عصرها در دفتر مهرام (واقع در خیابان سعدی) به کارهای شرکت رسیدگی می کرد.
ظهیری هنگام بهره برداری از کارخانه ۴۲ ساله و دارای مدرک لیسانس حقوق، بود؛ همراه با ۱۷ سال تجربه معلمی، ۱۳ سال اشتغال در بخش خصوصی و ۷ سال کار به عنوان ذی حساب سازمانهای دولتی.
صنایع غذایی مهرام، روزانه، ۳۰۰۰ شیشه از انواع سس، ترشی و زیتون تولید می کرد. این کارخانه با ده میلیون ریال سرمایه، ۱۳ شاغل، ۵۰۰ متر زیربنا در شهر صنعتی البرز شروع به فعالیت نمود. مهرام برای خرید ماشین آلات کارخانه با استفاده از وام بانکی، دو خط تولید از انگلیس و آلمان خریداری کرد.
کارخانه کنسروسازی یک و یک در دشت مرغاب و شرکت چین چین خراسان، قبل و بعد از تأسیس مهرام از رقبای وی بودند. آنان برای تولید سس، نیازمند سرکه مرغوب و استاندارد بودند. طبق استاندارد کرافت آمریکا در این سرکه ها، درصد اسید باید پایین تر از سرکه های معمولی می بود؛ اما چنین سرکه ای در بازار وجود نداشت. در آن زمان، یک کارخانه سرکه به نام وردا در تهران وجود داشت که متعلق به شهرام پهلوی نیا (پسر اشرف پهلوی) بود. وضع کارخانه به سامان نبود؛ به همین دلیل، قصد فروش آن را داشتند. ظهیری این کارخانه را خرید و با ماشین های خریداری شده از آلمان، بازسازی نمود. اولین تولیدش سس مایونز مهرام بود که آن را با فرمولاسیون شرکت کرافت، تولید و به بازار عرضه کرد. آنان برای تولید هفت نوع سس، مثل سس فرانسوی، ایتالیایی، ماهی، کچاپ و... برنامه ریزی کرده بودند. مواد اولیه سس ها عمدتا از خارج وارد می شد. استانداردهای بهداشتی، قبل از ورود کارگران به کارخانه و پس از پایان کار، کنترل می شد. ظرفیت اسمی، حدود ۲ تن در روز بود. در آغاز، هدف شرکت، بازار تهران بود. مغازه ها به سختی حاضر به فروش سس بودند، زیرا به سختی می توانستند چند کارتن از آن را بفروشند. شرکت مهرام به منظور تبلیغ سس در یک نمایشگاه غذا، به عرضه سالاد با سس پرداخت و چگونگی مصرف آن را نشان داد. دیگر اقدام شرکت آن بود که اسامی، تاریخ تولد و آدرس مغازه دارهای فروشنده سس را می گرفت و در روز تولدشان برای آنها دسته گل و کارت تبریک می فرستاد، جا انداختن محصول در بازار، نیاز به تبلیغات گسترده، تلاش و ابراز خلاقیت داشت؛ که با تلاش فراوان امکان پذیر شد.
مهرام در شهر صنعتی البرز، قزوین، جیرفت، شیراز و جاده بهشت زهرا کارخانه تأسیس کرد. محصولات شرکت در ۷ کارخانه جدا از هم تولید و به بازار عرضه می شد. این شرکت، کار خود را با ۱۳ پرسنل شروع نمود؛ اما پس از سه دهه پرسنل آن به ۳۷۰ نفر و پروانه بهره برداری آن به ۲۶۷ تن، افزایش یافت. همچنین یک دستگاه فر بزرگ برای تولید و بسته بندی مرغ پخته و آماده از کشور سوئد خریداری کرد. این دستگاه هر ساعت یک تن مرغ می پخت. در هنگام جنک (دهه شصت) سپاه نامه ای به کارخانه فرستاد که به این دستگاه نیاز دارد. در نتیجه، شرکت مهرام آن را تحویل سپاه داد.
پس از مدتی، مؤسسه غذا اف.دی.آ آمریکا برای محصولات مهرام، گواهینامه صادر نمود؛ همین صدور محصولات این شرکت را به اروپا، آمریکا، کانادا و خلیج فارس فراهم کرد.
ظهیری، حقوق بازنشستگی خود را به کودکان یتیم و بی سرپرست (۱۰ دختر پسر تحت پوشش کمیته امداد اختصاص داد. شرکت مهرام، برای کارکنانش، صندوق تأمین آتیه تأسیس کرده بود و هر ماه ۵ درصد از حقوق کارگران و ۱۵ درصد از سوی شرکت را به آن اختصاص می داد. این مبلغ تنها در موقع بازنشستگی یا باز خرید، قابل برداشت بود؛ همچنین اکثر کارگران با پس انداز خود و کمک های شرکت توانستند صاحب خانه شوند. توجه به مسائل رفاهی کارکنان، نقش مؤثری در افزایش همبستگی در بین آنها و مدیریت شرکت داشت.
ظهیری به علت بیماری قلبی در اواخر دهه هفتاد از مدیریت شرکت کنار گیری کرد. فعالیت او در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، یک دهه اخیر پررنگ تر شده است. وی دو دوره سمت خزانه داری و عضویت در هیئت رئیسه اتاق تهران را بر عهده داشت. او در 22 فروردین سال ١٣٩٨ درگذشت.


نمایش ساده


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0