• گروه مطلب:| گزارش| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:11345
  • زمان انتشار:چهارشنبه 30 بهمن 1398-9:46
  • کاربر:
استفاده از افراد کم تجربه در بدنه روابط عمومی بنگاه‌های معدنی

بخش معدن کشور به لطف تلاش‌هایی که در دولت جنگ، سازندگی و اصلاحات شد، اکنون به مرحله برداشت محصول رسیده است.
چرا روابط عمومی‌ها با رسانه بیگانه‌اند؟

تاریخ از یاد نخواهد برد که افرادی نظیر حسین‌محلوجی، محمدتقی بانکی، اسحاق جهانگیری، علی شکرریز، علی شمس‌اردکانی، محمدمهدی بهکیش، شهیندخت خوارزمی، احمدعلی هراتی‌نیک، علی پالیزدار، هدایت آقایی، علی کلاهدوز، رضا اشرف‌سمنانی، سیدمهدی حسینی و . . ‌. و در همین اواخر مهدی کرباسیان و جعفر سرقینی، در اوج کمبود درآمدهای نفتی و سنگ‌اندازی گروه‌های سیاسی چه خدماتی به این بخش کردند تا برخی افراد امروز در راس بنگاه‌هایی قرار گیرند که آنان پایه‌گذارش بودند.

با این حال دیده می‌شود برخی مدیران گویی عادت به پاک کردن گذشته دارند و گمان می‌کنند پیش از آنها در بخش معدن اتفاقی رخ نداده و با حضور آنان است که انقلابی در این بخش به وقوع پیوسته است.

در همین رابطه برخی مدیران با بکارگیری افرادی کم تجربه در راس روابط عمومی خود، فضا را به سمتی هدایت کرده‌اند تا رسانه‌ها به مرکز اعلام دستاوردهای آنان و پاک کردن گذشته تبدیل شده و جلوی هر نقد ساده را نیز بگیرند.

این مدیران نه بخاطر تجربه و تحصیلات مرتبط بلکه به‌سبب داشتن روابط خانوادگی و متصل بودن به بخشی از نهادهای قدرت، وارد عرصه روابط عمومی بنگاه‌های بزرگ معدنی کشور شده‌اند.

نتیجه آن شده تا "بساط ارادت" پهن و "سفره نقد" جمع شود و رسانه‌هایی بوجود آیند که به سبب تنگناهای مالی، به شعبه‌ای از روابط عمومی بنگاه‌های بزرگ تبدیل شوند.

چنین سیستمی "کارآمدی رسانه" را به "وفاداری رسانه" ترجیح داده و فضا را بسمتی برده که رسانه‌ها برای حفظ رابطه مالی خود چشم بر ناکارآمدی‌ها ببندند.

اینجاست که نه تنها کوچکترین نقدها تحمل نمی‌شود، بلکه صاحبان رسانه اگر به حیطه افشاگری و انتقاد روی آورند به شکایت، اقدامات تلافی‌جویانه و حذف از لیست بنگاه‌ها تهدید شوند.

در چنین شرایطی، آزادی بیان، شرافت قلم و رکن چهارم دموکراسی، شوخی‌ای بیش نیست چرا که تصور بر آن است تا اخبار مربوط به بنگاه‌ها در چارچوبی تعیین شده نشر یافته و لیستی از موفقیت‌های فردی مدیران بنگاه‌ها به اطلاع افکار عمومی رسانده شود.

برای رهایی از این وضعیت بهتر است تا مدیران بنگاه‌های بزرگ معدنی کشور، از افراد کاربلد، دارای دانش، تربیت شده در خانواده‌های اصیل، پرورش یافته در محیط‌های مدرن شهری و خارج رفته استفاده کنند تا افرادی وارد مدیریت روابط عمومی‌ها شوند که چشم و دلشان سیر باشد و به‌جای ارادت پروری، تولید محتوا با حفظ منافع ملی و حتی انسانی را در رسانه‌ها ترویج دهند.

طبیعتا تا زمانی که روابط عمومی‌ها به حیات خلوت برخی از فرزندان نهادهای قدرت تبدیل شده باشد و مدیران به خاطر نسبت خانوادگی فلان شخص با فلان مقام سیاسی یا نظامی، افراد را در روابط عمومی‌ها به خدمت گیرند، کسانی‌ که شناختی از رسانه و کارکرد آن‌ ندارند وارد کار شده و سیستمی را به‌وجود می‌آورند که در آن "تمجید مدیران ناکارآمد" رواج یابد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0