به گزارش بیرونیت، محمدیاسر طیبنیا گفت: این روزها یک سوال ذهن همه ما و جامعه نخبگی کشور را به خود مشغول کرده است و آن این است که چطور میتوانیم بر مشکلات اقتصادی غلبه کنیم؟ چطور میتوانیم مسیر پیشرفت اقتصادی را در کشور با سرعت طی کنیم؟ و این دغدغه اصلی ما و همه دلسوزان است. قطعاً رسیدن به اهداف این چنین، نیازمند برنامهریزی بلند مدت است و نگاه عمیق را میطلبد و داشتن استراتژی مدون در این زمینه ضروری است و این روند به صورت اتفاقی روی نمیدهد و در هیچ کجای دنیا این اتفاق نیفتاده است.
وی گفت: طی چند دهه اخیر راهکارهای متعددی برای رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه توصیه و تجویز شده است. از نظریه اجماع واشنگتن، نظریههای اقتصادی، نظریههای توسعهای که در این حوزه بیان شده و مبنای اغلب این راهکارها کپی کردن مسیری است که کشورهای توسعه یافته رفتهاند و یا نسخههایی است که صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و خزانهداری آمریکا و غیر توصیه کردهاند که بسیاری از اینها در کشورهایی مانند آمریکای لاتین تجربه شد و بسیاری از آنها نیز موفق نبود و شاید خیلی از جاها اساساً زمینهای بود برای سلطه بیشتر قدرتهای اقتصادی برتر.
بنگاههای بزرگ و مراکز علمی دانشگاهی متولی اصلی خلق مسیرهای جدید برای توسعه اقتصادی هستند
وی ادامه داد: یکی از نظریههایی که پیش از این مطرح شده و به نظر میآید بیشتر با ساختار کشور ما تطبیق دارد، نظریه “همپایی” و یا “عقب ماندگی جبران فاصله” است. این نظریه منتسب به آقای “کئون لی” است و در این نظریه محور رشد اقتصادی یا بیشترین عاملی که در رشد اقتصادی و توسعه و پیشرفت کشور میتواند مؤثر باشد، بحث نوآوری به ویژه نوآوری در بنگاههای بزرگ عنوان شده است و این مسیری است که در کشورهای جنوب شرقی آسیا تجربه شده و تجربه موفقی نیز بوده است. به عبارتی آقای “لی” در کتابی که تحت همین عنوان دارد، مطرح میکند که بنگاههای بزرگ و مراکز علمی دانشگاهی متولی اصلی خلق مسیرهای جدید برای توسعه اقتصادی هستند، وی همچنین در نظریه خود دو برداشت متفاوت از مفهوم نوآوری را مطرح می کند؛ یکی از این برداشتها مسیری است که نوآوری را در توانمندی فناوری صنعت میبیند و دیگری مسیری است که در بخش علم و تحقیقات دانشگاهی، به دنبال نوآوری است. سپس نتیجهگیری میکند در کشورهایی که مسیر دوم را صرفاً پیگیری کردند، شاهد جامعه علمی هستیم اما جامعه ای علمی که به دور از واقعیت است!
وی گفت: اما در مقابل کشورهایی که مسیر فناورانه صنعتی را اولویت قرار دادند و به تعبیری سیاست فناوری را بر سیاست علمی اولویت دادند. اینها کشورهایی هستند که در کنار جذب فناوری خارجی، سرمایهگذاریهای قابل توجهی در حوزه تحقیق و توسعه کرده اند و تقاضای زیادی از طریق بخش صنعت به ویژه بنگاههای بزرگ به سمت دانشگاهها سوق داده شده است؛ این همان مسیری است که امروز ما در جایی مانند فولاد مبارکه به عنوان یک صنعت بزرگ و یا بزرگترین صنعت کشور دنبال میکنیم. بر اساس این نظریه دولت ها باید برای نوآوری و فناوریهای جدید ایجاد توانمندی کنند و مشوق های لازم را در نظر بگیرند و بنگاههای بزرگ در نقش پیشتازان این مسیر خواهند بود.
طیب نیا افزود: نکته دوم اینکه ما در دهههای قبل پای درس اساتید آموختیم که شرکتهای کوچک عامل موفقیت هستند؛ اما پس از آن و حدود دو دهه قبل با تغییر نگاه آن ها این نگاه مطرح شد که شرکتهای بزرگ مبنای رشد اقتصادی هستند و آن چیزی که امروز بر روی آن به نتیجه رسیده ایم این است که نسخه رشد اقتصاد، ترکیبی از بنگاههای کوچک و بنگاههای بزرگ اقتصادی است که رشد بنگاههای بزرگ با حمایت از بنگاههای کوچک و شرکتهای دانش بنیان به وجود میآید. بنگاههای کوچک ضعیف هستند و سرمایهگذاری هایی که میشود عقیم میماند. چرا که لوکوموتیوی که در نقش یک کِشنده آنها را به دنبال خود بکشد وجود ندارد. البته اتفاقات خوبی در مقاطع کوتاه مدت در بنگاههای کوچک رخ داده است اما بسیاری از آنها عقیم مانده و به نتیجه نرسیدند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست