ایرج تاجالدین مدیرعامل آیرما در این میزگرد تخصصی عنوان کرد: شرکتهای دانشبنیان در حوزه معدن نسبت به حوزههای دیگر دیرتر شکلگرفتهاند. از قانون جهش تولید تاکنون شرکتی معدنی را سراغی ندارم که توانسته باشد از این قانون بهره برده باشد، البته شرکتهای معدنی از فرصتهای معاونت علمی و صندوق نوآوری تسهیلات خوبی دریافت کردهاند.
حل مساله گام اول
در ادامه این میزگرد عباس زارعی استاد و عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران عنوان کرد: من در دانشگاه این موضوع را یاد گرفتم که تفکر استارتآپی دانشبنیانی با شرکت دانشبنیانی کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. یک زمانی ما نگاه دانشبنیان داریم، اما یک زمانی است که ما یک شرکت داریم ودرصدد هستیم تا آن را دانشبنیان کنیم که این موضوع فراگیر شدهاست، یا در حالت دیگر این است که شاکله یک شرکت دانشبنیان را پیریزی میکنیم؛ اما واقعیت این است که در ابتدا باید یک مساله وجود داشتهباشد تا ایده دانشبنیان بتواند آن مساله را حل کند تا سپس تبدیل به یک شرکت شود.
در روشهای ما بهنظر میرسد مساله وجود ندارد و بیشتر از راهحل قصد داریم که به ایده برسیم؛ برای نمونه اگر یک اپلیکیشن درست شده اما جایگاه پیدا نمیکند، باید به این موضوع توجه کرد که بهدنبال حل کدام مساله است. در بخش ماشینآلات، دانتراکت را دیجیتالی میکنند، این درحالی است که در برخی مواقع کارگر تمایل دارد که ماشین را خاموشکرده و استراحت کند.
زارعی در ادامه عنوان کرد: ما پیش از ایجاد استارتآپها به پیشنیاز مساله نیاز داریم. مساله باید تبدیل به یک راهحل شود و از آن راهحل ممکن است که پنج استارتآپ نیز بیرون بیاید و در نهایت به یک شرکت استارتآپی برسد.
فاصله بین دانش و صنعت
در ادامه این میزگرد، طیبه صالحی مدیرعامل و نایبرئیس هیاتمدیره شرکت نوآفرینان اکسیر عنوان کرد: مساله مهم این است که زبان مشترک بین دانش و صنعت در کشور شکل نگرفتهاست. در حقیقت بین دانشگاه و صنعت یک حلقه مفقوده وجود دارد. دانشگاه از مسائل صنعت بیخبر است و بخش صنعت نیز به اطمینان کامل نسبت به دانشگاه نرسیدهاست و معتقدند بخش دانشگاه بهدنبال سوژههایی هستند که مشکلی از صنعت را حل نخواهد کرد. دانشگاه بیشتر نگاه به آیندهدارد و متعالی فکر میکند؛ در واقع زبان مشترک بین این دو حوزه وجود ندارد.
در صنایع مادر نیاز به نگاه استارتآپی داریم
زارعی در دوره دوم این میزگرد تخصصی عنوان کرد: شتابدهندهها در کشور ما حتی در حوزه آیتی موفق نبودهاند. صنایع مادر که از معدن آغاز میشود نیاز به قوانینی درست دارند تا به سمت حلکردن درست مسائل خود پیش بروند. آخرین قوانین معدن ما مربوط به سال۱۳۹۲ است که به موضوع دیجیتال نپرداخته است. در صنایع مادر نیاز به نگاه استارتآپ داریم که کار تخصصی انجام بدهند با این نگاه که میتوان حل مساله کرد تا از آن استارتآپ بیرون بیاید.
وی در ادامه افزود: قانون جهش تولید فرصتهای بسیاری ایجاد میکرد که ما به سراغ آن نرفتیم و در این راستا میتوان به اعتبار مالیاتی اشاره کرد که ما از آن بهره نگرفتیم. بهنظر میرسد که کسی متوجه نشد چگونه میتوان از اعتبار مالیاتی بهره گرفت.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: اگر مساله دانشبنیان داریم، باید نگاه دانشبنیان داشته باشیم. اگر چنین نگاهی پیدا کردیم باید این نگاه را در صنایع معدنی دنبال کنیم و با سرمایهگذاری صاحب مساله، بهدنبال حل مساله بود؛ این در حالی است که در کشور ما سیستم به این سمت و سو پیشمیرود که گویا ما مسالهای نداریم. باید حوزه معدن و صنایع معدنی، مساله خود را اعلام کند ودرصدد رفع آن برآید و در این راستا سرمایهگذاری انجام بدهد.
معدن، حوزهای بدون متولی
تاجالدین در دور دوم این میزگرد عنوان کرد: مساله این است که حوزه معدن متولی مشخص ندارد که بخواهد به سمت دانش حرکت کند. بارها مسوولان اعلام کردهاند که ایران جزو ۱۰کشور برتر در حوزه ذخایر معدنی است، اما پرسش آن است که چرا ما هیچگاه جایگاه درخوری در زمینه بهرهبرداری از ذخایر معدنی خود نداشتهایم؛ به این دلیل که در حوزه معدن چندان درکی از این موضوعات نزد متولیان وجود ندارد و در عرصه معدنی ما درکی از حوزه دانشبنیان و استارتآپ چندان وجود ندارد. از سوی دیگر، ما طی این سالها تعاملی با خارج از کشور نداشتهایم و فناوری ما در اکتشاف، استخراج و فرآوری قدیمی شده و مربوط به ۳۰سالپیش است.
وی در ادامه تصریح کرد: ما حدود چهار، پنج سالپیش با معاونت علمی زنجیره معدن را بررسی و مشاهده کردیم استارتآپهایی در این حوزه شکلگرفتهاند. ۲۰۰ استارتآپ را بررسی کردیم که ۵۰استارتآپ آن در کانادا بود و حدود ۴۰استارتآپ در آمریکا بود. این کشورها در زنجیره معدن، دغدغهها و مسائل خود را در دانشگاهها تعریف و درخواست حل مساله کردهبودند. بدین طریق استارتآپهایی حول مسائل آنها شکلگرفت که بازار داشت.
با علم به این موضوع ما نیز کار را آغاز کردیم و حدود پنج سالپیش در دانشگاه امیرکبیر شتابدهندهای را تعریف و سعی کردیم مسائل معدن را شناساییکرده و برای آنها راهکار پیدا کنیم. از حدود چهار سالپیش سه شرکت دانشبنیان ایجاد کردیم. یک شرکت روی بازیافت صنایع معدنی کار میکند. هماکنون ما تنها تولیدکننده ورق کبالت، تنها تولیدکننده کادمیوم از پسماند و تنها تولیدکننده نیکل صنعتی در خاورمیانه هستیم. حتی در صنایع پاییندستی نیز به سمت شرکتهای دانشبنیان پیشرفتهایم.
تاجالدین در ادامه یادآور شد: بخشخصوصی باید به حوزه شرکتهای دانشبنیان و استارتآپی ورود پیدا کند. تمام شرکتهایی که در زنجیره معدن فعال هستند، باید مشکلات خود شناساییکرده و برای حل آن باید به سمت دانشگاه و مراکز تحقیقاتی پیش بروند و مطمئن باشند که حول حل این مسائل شرکتهای استارتآپی خوبیشکل خواهد گرفت. در نهایت باید به سمت هوشمندسازی معادن پیش رفت که اگر این اقدام را انجام ندهیم، باوجود روشهای ۳۰سالگذشته با مسائل بسیاری روبهرو خواهیم بود.
ما همچنان نیازمند تعاریف دانش هستیم
صالحی در دور دوم این میزگرد عنوان کرد: ما در سال۱۳۹۹ کار خود را آغاز کردیم، علاقهمند بودیم روی هوشمصنوعی سطح چهار کار کنیم. وقتی سراغ شرکتهای فلزی میرفتیم، مدیرعامل مجموعه عنوان کرد؛ ما اپراتور صنعتی داریم. آنجا بود که ما متوجه شدیم، صنایع کار خود را انجام میدهند، اما اصلا با مفاهیم جدید آشنایی ندارند، بهعبارتی دغدغه این موضوع را ندارند. ما تغییر مسیر دادیم که مفاهیم نو را به شرکتها یاد بدهیم. بخش دانش کشور باید این مسیر را پیشبرود که مفاهیم دانش را ترویج بدهد.
وی در ادامه تصریح کرد: موضوع دیگر این است که ما چگونه میتوانیم از فرصتهای کسبوکار سایر صنایع استفاده کنیم. مسبوق بهسابقه است که صنایع مختلف از تجربههای صنایع دیگر استفاده کردهاند. برخی صنایع کلاسیک و مادر که سختافزاری هستند، دیرتر از سایر صنایع به حوزه فناوری ورود پیدا کردند.
برخی استارتآپها ممکن است نتوانند در صنایع معدنی و فلزی رشد کنند. باید استارتآپ را در خود صنایع معدنی تعریف کرد. باید بهصورت دقیق مشکل را مشخص کرد تا بتوان برای آن راهکار پیدا کرد، چراکه تعریف مشکل، بسیار اهمیت دارد.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست