فولاد بزرگترین بخش تولیدکننده کربن در سیاره زمین است که با بیش از ۱۰۰رشته و شاخه صنعتی و تولیدی در ارتباط است. همین موضوع باعثشده تا پاکسازی این صنعت به یک اولویت جهانی تبدیل شده و طرحهای بسیاری برای کربنزدایی از سوی مجامع و نهادهای بینالمللی پیشنهاد شود.
صنعت فولاد بهعنوان یکی از پایههای سازنده اقتصاد جهان، اثر عمیقی بر محیطزیست داشته است. ردپای کربن منتشرشده از صنعت فولاد تقریبا در هر بخش و صنعتی از جهان قابللمس است؛ از خودروسازی و ساختوساز گرفته تا ماشینآلات، حملونقل و انرژی دائما در معرض تحولات صنعت فولاد قرار دارند.
این یعنی اگر صدهامیلیونتن فولادخامی که هر سالدر جهان تولید میشود، به انواع سبز و بدونکربن تغییر کند، نهتنها انتشار کربن کاهش مییابد که انتشار گازهای گلخانهای در سطح همه صنایع وابسته به فولاد نیز کاهش پیدا میکند.
فولاد بهعنوان بزرگترین بخش تولیدی کرهزمین مسوول ۷درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای ساخته دست بشر است. انتشار چنین سطحی از آلاینده به این دلیل است که در فرآیند تولید فولاد، زغالسنگ غنی از کربن استفاده میشود. از این نظر، فولاد بیشک یکی از نامزدهای اصلی برای رهبری تلاشهای جهانی جهت کربنزدایی از اقتصاد است.
در این بین تقاضای شدید پس از همهگیری کرونا برای فولاد در کنار سیاستهای دولتی برای حمایت از تولید بیشتر این محصول در انواع با کربن پایین، شرایط خوبی را برای آن دسته فولادسازانی که میخواهند منابع لازم را برای کربنزدایی اختصاص دهند، ایجادکرده است.
با این حال بعید است که این صنعت به تنهایی این تبدیل را به فولاد کمکربن انجام دهد. کلید فولاد سبز در مقیاس تجاری - فولادی که بدون استفاده از سوختهای فسیلی ساختهمیشود - در مشارکتهای بینصنعتی نهفته است.
بر اساس محاسبات مجمع جهانی اقتصاد، هزینههای سرمایهای (CAPEX) گذار صنعت فولاد به شرایط سبز بین ۲ تا ۳تریلیون یورو است که در صورت تحقق و تخصیص میتواند پس از یک دوره زمانی در نهایت به ایجاد ظرفیت لازم برای پیشبرد فولاد سبز موردنیاز جهان کمک کند. نکته مهم البته اینجاست که بهرغم نیاز به چنین سرمایه عظیمی جهت تبدیل ظرفیت آهن و فولاد به انواع سبز، ساخت منابع انرژی سبز و زیرساختهای لازم برای تامین و انتقال انرژی سبز به تریلیونها دلار سرمایه دیگر نیاز دارد که عملا این مبلغ هنگفت وضعیت خاصی را به جهان از منظر کربنزدایی تحمیل میکند.
بعید است که هیچ تولیدکننده فولاد یا حتی کل صنعت بهطور انبوه بتواند این مقدار از سرمایه را تا سال۲۰۵۰ تامین کند. بسیاری از کارشناسان پیشنهاد کردهاند با توجه به چنین وضعیت دشواری، صنعت فولاد میتواند منابع موردنیازش را از طریق مشارکت، سرمایهگذاری مشترک و اتحاد با شرکتهایی در بخشهایی که از تبدیل فولاد نیز سود میبرند، جمع و فضا را برای یک تغییر سریع مهیا کند.
مهمترین گزینههای آن دسته از صنایع درگیر در تولید فولاد، تامینکنندگان بالادستی انرژی، معدن، مواد شیمیایی و سرمایه خصوصی هستند که به چنین سرمایهگذاری پرریسکی علاقهمند هستند. در عینحال همکاری با یک شریک از پاییندست صنعت فولاد یا بسیاری از کاربران نهایی محصولات صنعتی متکی به فولاد، مانند شرکتهای خودروسازی، حملونقل و ساختوساز میتواند به یک روند موفق در این زمینه بینجامد.
از آنجا که فولاد یکی از اجزای سازنده اقتصاد جهانی است و تقریبا در هر صنعتی در هر نقطه از جهان تا حدی از این مادهاستفاده میشود، نقش محوری فولاد نباید در نقشههای توسعهملی و بینالمللی نادیده گرفته شود.
نیاز مبرم به کربنزدایی، ایجاد یک نوع خاص از اکوسیستمهای سرمایهگذاری را به یک رویکرد ضروری و منطقی تبدیلکرده است، به همیندلیل نیز هست که بسیاری توصیه میکنند صنعت فولاد باید در راس هدفگذاری جهان برای کربنزدایی قرار گیرد.
چرا از فولاد شروع کنیم؟
سالانه حدود دومیلیارد تن فولادخام در جهان تولید میشود. اگر تمام این تناژ عظیم بهجای فولاد کربن فشرده، فولاد سبز بود، بهطور چشمگیری انتشار آلایندههای صنعت فولاد کاهشیافته و بخش زیادی از ردپای کربن در صنایع خودروسازی، ساختمانی، حملونقل، انرژی و تولید نیز از بین میرفت. بهعنوان مثال، فولاد در تولید یک وسیله نقلیه متوسط نقشی بیش از ۵۰درصد دارد که باعث میشود فولاد مسوول بخش عمده ردپای کربن در هر وسیله نقلیه باشد، بنابراین تغییر فازصنعت فولاد به انواع سبز بهطور خودکار سطوح آلایندگی خودروسازان را به میزان قابلتوجهی کاهش خواهد دهد. دلیل عمده دیگری که فولاد چنین کاندیدای خوبی برای کربنزدایی است، بلوغ بیشتر فناوری مورداستفاده در جریان گذار انرژی است.
کورههای قوسالکتریکی را درنظر بگیرید که در نهایت جایگزین انواع کارخانههای فولاد کورهبلند میشوند. روشی که صنعت فولاد برای بیش از یک قرن به آن تکیه کرده و بسیار آلاینده است. تغییر روش تولید فولاد به انواع قوسالکتریکی برای تولید فولاد سبز مفید است و امروزه حدود ۲۹درصد فولاد معمولی جهان از این طریق تولید میشود.
البته تفاوت مهمی که بین تولید فولاد به شیوه فعلی و فولاد سبز دارد به این شرح است که کورههای قوسالکتریکی امروزی با انرژی معمولی کار میکنند که با ترکیبی از منابع، از جمله گاز طبیعی و زغالسنگ کار میکنند، اما در آینده برای ساخت فولاد سبز، باید تنها از منابع انرژی تجدیدپذیر استفاده کرد.
منابع برقی که توسط انرژی آبی، هستهای، بادی یا خورشیدی یا ترکیبی از اینها تامین شود، تولید فولاد سبز به شیوه قوسالکتریکی را بسیار پاک و منطبق بر استانداردهای کربنزدایی خواهد کرد، بنابراین در آینده، صنعت فولاد به مدد این فناوریها یک مزیت بزرگ خواهد داشت.
انرژی تجدیدپذیر کافی نداریم
یک عنصر جدید که انتظار میرود در تولید فولاد سبز برجسته باشد، استفاده از هیدروژن سبز در احیای مستقیم آهن است، با این حال ایجاد یک ظرفیت هیدروژنی عظیم مستلزم سرمایهگذاری قابلتوجهی است.
از این زاویه اقتصاد جهانی با مشکلات بزرگی مواجه است. برای نمونه جدا از بحث تولید هیدروژن، منبع کافی انرژی تجدیدپذیر برای تولید هیدروژن سبز کافی وجود ندارد تا با هزینه رقابتی تولید فولاد سبز را در مقیاس تجاری پاکسازی کند. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، افزودههای موردنیاز در انرژیهای بادی و خورشیدی بهتنهایی چهاربرابر سطح بیسابقه گسترش تزریق منابع مالی در سال۲۰۲۰ به این بخش خواهد بود.
بنابر گفته آژانس بینالمللی انرژی، جهان به «دورهای از سرمایهگذاری بیسابقه در انرژی پاک» نیاز دارد که در آن شرکتهایی که قصد دارند صنعت فولاد را در مسیر کربنزدایی هدایت کنند، باید تولیدکنندگان انرژی را به اکوسیستم خود بیاورند تا به ایجاد تحول سبز کمک کنند.
دو پیشگام برجسته در زمینه فولاد سبز، شرکت اچ۲ گریناستیل سوئد و بوستونمتال ایالاتمتحده هستند. در سال۲۰۲۲، اچ۲ گریناستیل سوئد در شرکت هیتاچی انرژیژاپن سرمایهگذاری کرد و همزمان به همکاری با شرکت فنلاندی و نیروگاهی فورتم برای تامین برق بدونکربن که عمدتا از انرژی آبی تولید میشود، اقدام کرد. البته این تنها بخشی از داستان است.
این دو استارتآپ فولاد سبز سرمایهگذاریهای قابلتوجهی را از برخی از بزرگترین فولادسازان جهان دریافت کردهاند. برای نمونه آرچلور میتال هند در بوستون استیل سرمایهگذاری کرده و کوبه استیل ژاپن نیز در اچ۲ گریناستیل سرمایهگذاری کردهاست. غول معدنی بیاچپی نیز در گروه بوستون متال سرمایهگذاری کردهاست.
از سوی دیگر، بوستون متال در حال ساخت اولین تاسیسات فولاد سبز در مقیاس وسیع در کشور برزیل است. از آنجا که برزیل دومین تولیدکننده بزرگ انرژی آبی با ظرفیت نصب شده بالا در جهان است، این حرکت میتواند به تحولات چشمگیر در تولید فولاد سبز کمک کند.
نکته جالب اینکه دو شرکت فولادی مذکور علاوهبر تاسیسات انرژی و تحول خطتولید خود، با شرکای بالادست و پاییندست نیز همکاری میکنند و مسیر ساخت و مصرف فولاد سبز را توسعه میدهند. برای نمونه این دو شرکت پیشگام پیوند عمیقی را با یکی از صنایعی که قرار است از موفقیت آن سود ببرند، یعنی تولیدکنندگان خودرو، ایجاد کردهاند؛ مثلا اچ۲ گریناستیل با مرسدس بنز شریک شده و بوستون متال در همین زمینه شراکت در سرمایهگذاری با ب.ام.و را در دستور کار قرار دادهاست.
این کار از این جهت مهم است که مزیت تولید فولاد سبز برای کاربران نهایی آن از جمله خودروسازان قابلتوجه است؛ ضمن اینکه شرکتها و صنایع مذکور توانایی تضمین تزریق منبع تامین فولاد سبز از طریق قراردادهای تامین را دارند. این امر بهویژه در بدو امر که تولید فولاد سبز با کمبود منابع مواجه است، موضوع بسیار مهمی خواهد بود.
در نهایت باید گفت اگر قرار است صنعت فولاد به رهبر جریان کربنزدایی از اقتصاد جهان تبدیل شود، با توجه به مدتزمانیکه طول میکشد تا اکوسیستم خود را برای تحول تغییرداده و بازیگران تازه و موردنیازش را کنار هم قرار دهد تا ظرفیتهای مناسب تقاضای فولاد سبز در آینده را ایجاد کند، دستکم به هفت سالزمان نیاز خواهد داشت.
با آشکارترشدن اثرات تغییرات آبوهوایی، اقتصاد جهانی باید شروع به استفاده کارآمد از منابع کند تا بیشترین و سریعترین اقدامات برای کاهش انتشار آلاینده انجام شده و اولویتبندی فولاد را به بحثی جدی در جهان تبدیل کند.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست