معدن نامه بررسی کرد:
ارزش ذخایر معدنی خزر
معدن نامه: دریای خزر تا چه اندازه از نظر ذخایر معدنی ارزش دارد؟ چه مواد معدنی در سنگ پوسته خزر قرار دارد و قابل استخراج است؟ در بخشی که متعلق به ایران است، چه اکتشافاتی صورت گرفته و وجود چه ذخایری اثبات شده است؟ آیا با توجه به عمق هزار متری خزر که در ایران قرار گرفته می توان امیدوار به کشف ذخایر معدنی بود؟
بهروز برنا، معاون پیشین اکتشافات مواد معدنی سازمان زمین شناسی در این باره به «معدن نامه» می گوید: دریای خزر یا کاسپین باقیمانده اقیانوس تتیس است که ژرفای آن به هزار متر می رسد و عمیق ترین نقطه آن نیز در ایران قرار دارد.
به گفته او این دریاچه به قدری وسعت دارد که به آن دریا نیز گفته می شود و منافع آن بین 6 کشور ساحلی تقسیم شده است. از این رو چون باقیمانده یک اقیانوس است در پوسته اقیانوسی آن فعل و انفعالاتی صورت گرفته و زادگاه برخی مواد معدنی شده است.
برنا می افزاید: مهم ترین منبع معدنی خزر نفت است که در حال حاضر برخی کشورها از جمله ایران بر روی منابع این دریاچه فعالیت هایی را انجام می دهند اما در بلوک ترکمنستان و ایران ذخایر قابل توجهی از ید موجود است که از نظر زمین شناسی اقتصادی حائز اهمیت بوده و برخی از سرنایه گذاران روی این ماده معدنی در حال سرمایه گذاری هستند.
او می گوید: مهم ترین کار این است که پوسته خزر از نظر اقتصادی مورد مطالعه سازمان زمین شناسی قرار گرفته و در این رابطه پروتکل هایی میان 6 کشور ذینفع خزر به امضا برسد.
به گفته برنا در حال حاضر سه مرکز زمین شناسی در استان های شمالی کشور وجود دارد که می توانند زمین شناسی دریایی در خزر را توسعه داده و به شناسایی پوسته خزر بپردازند.
او می افزاید: اصولا در پوسته های اقیانوسی مواد معدنی نظیر منیزیم، پتاس، لیتیوم و پتاس وجود دارد و حتی می توان امیدوار بود که ذخایری قابل توجهی از عناصر نادر، مس و سایر فلزات پایه را در آن یافت.
برنا می گوید: به عنوان مثال در دریای عمای هیدرات های گازی وجود دارد که از نظر اقتصادی بسیار با ارزش بوده و هر یک متر مکعب آن معادل هزار بشکه نفت است.
او می افزاید: زمین شناسی دریایی و معدنکاری در اعماق دریا نیازمند تجهیزات پیشرفته و سرمایه گذاری های کلان است که برخی از کشورها چنین فعالیت هایی را آغاز کرده و به نتایج خوبی نیز دست یافته اند.
---
سرمقاله
در فراق دکتر «تیمور اسلام کیش»
دکتر سیدکاظم اورعی
جامعه معدنی کشور در روزهایی که گذشت یکی از بهترین و شریف ترین اساتید خود را از دست داد. تیمور اسلام کیش، دانشمندی که همواره دغدغه دانشجویانش را داشت و سعی می کرد هر طور که شده برای آنان کاری انجام دهد، از بین ما رفت. او یکی از اساتید نادر روزگار امروز ما بود. یادم می آید در طول چند سال اخیر ده ها تن را به من معرفی کرد که برایشان کاری دست و پا کنم. او خود را مسوول آینده دانشجویان نیز می دانست و شاید به همین سبب بود که در میان آنان به چهره ای محبوب تبدیل شده بود.
در کمال ناباوری خبر درگذشت نابهنگام یکی از بهترین اساتید مهندسی معدن کشور، آقای دکتر تیمور اسلام کیش را شنیدیم. فقدان این مرد صمیمی و دوست عزیز را به خانواده ایشان، اساتید معظم این رشته تحصیلی و بخصوص به هزاران دانشجوی دست پرورده وی، تسلیت می گویم.
با شنیدن این خبر، خاطرات وقایع فراوانی از این دوست عزیر بیادم آمد. وقتی که در سال 1363 پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشتم، دکتر اسلام کیش اولین کسی بود که در جامعه دانشگاهی ملاقات کردم.
در آن زمان ایشان استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. جای خوشوقتی است که این دوستی تا آخرین لحظات باقی مان و لذا خبر از دست دادن وی برای خود و خانواده ام عمیقا ناگورا بود.
همه می دانند که دکتر اسلام کیش، فردی فعال و اهل علم و عمل بود. ولی دو خصیصه دیگر در مورد ایشان بیشتر از خصائص نیکوی فراوانی که داشت، به ذهنم خطور کرد. اول اینکه بجز فعالیت های دانشگاهی، در عرصه صنعت و کارهای اجرایی در خارج از دانشگاه نیز شاهد موفقیت های زیادی از او بودیم و همیشه دائم اندیشه ای جدید در سر داشت و فکری نو ارائه می داد و دوم اینکه، دکتر اسلام کیش را همیشه به عنوان کسی به یاد خواهم آورد که به فکر رفاه و موفقیت های دانشجویانش بود.
در این خصوص صدها خاطره از وی دارم. همیشه به این می اندیشید که کاری برای آنان بکند. شغل برای آنان پیدا کند، به هر نحو ممکن باعث شود موفقیت درسی بیشتری داشته باشند. حتی برای ملزومات زندگی و مسکن دانشجویانش نگران بود.
چندین مرتبه برای فارغ التحصیلان معدن از بنده در خواست شغل کرد. این نوع رفتار موجبات محبوبیت زیادی برای دکتر اسلام کیش در بین دانشجویانش را فراهم آورد ولی بعضا شاید هم به همین دلیل مورد بی مهری همکاران خود در دانشگاه قرار می گرفت.
اینجانب یاد و خاطره ایشان را به عنوان یک استاد نمونه و پدری دلسوز برای بسیاری از دانشجویان رشته مهندسی معدن و نیز به عنوان دوستی صمیمی و مهربان زنده نگاه خواهم داشت.
---
یادداشت
لقمه چرب مبارکه
علیرضا بهداد، روزنامه نگار
فولاد مبارکه در چند سال اخیر یکی از بهترین دوران مدیریتی خود را پشت سر گذاشته است. این کارخانه در شرایط رکود برخی فولادسازان توانسته محصولات خود را به بازارهای جهانی صادر کرده و موجبات ارزآوری را برای کشور فراهم آورد. به نظر می رسد برخی گروه های فشار شناخته شده به این کارخانه را به لقمه چربی می نگرند و برای فتح مدیریتی آن نقشه های شومی در سر پرورانده اند غافل از آنکه هرگز موفق به اجرای آن نخواهند شد.
رسم است تا هر بنگاه اقتصادی به سودآوری می رسد برخی از جناح های سیاسی آن را به کوهی از پول برای رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی خود بنگرند.
فولاد مبارکه اکنون به یکی از 10 شرکت فولادی دنیا تبدیل شده و کارهای توسعه ای خود را به نواحی خارج از اصفهان به مانند هرمزگان و چهارمحال و بختیاری انتقال داده است. در واقع ریاست فولاد مبارکه فقط به اصفهان ارتباط ندارد و او باید شرکت های معظمی را در خراسان رضوی، هرمزگان، چهارمحال بختیاری و . . . مدیریت کند.
طبیعی است چنین هلدینگی از نظر سیاسیون این استان ها به دور نمی ماند و آنها همواره سعی می کنند برخی از منافع خود را با استفاده از منابع مبارکه تامین کنند. به همین دلیل است که به انواع مختلف به سهم خواهی می پردازند.
در این میان وجود گروه های قدرت و افرادی که قصد بردن نفع از فولاد مبارکه را داشته باشند، قابل کتمان نیست و در همه کشورهای دنیا این افراد در قالب، نمایندگان مجلس، سنا، نمایندگان روسای جمهور و حکمرانان محلی خود را نشان می دهند.
برای مدیریت این نوع درخواست ها به فرمولی نیز دست یافته اند و تا حدی می توانند با پرداخت هایی جزیی که تاثیری در منافع کلان شرکت ندارد، این افراد را سیر کنند.
اما ظاهرا نوعی سیری ناپذیری در کشور ما وجود دارد که هر جناح سیاسی قصد دارد به نوعی از منافع فولاد مبارکه یا شرکت های مشابه سود ببرد.
این بدان سبب است که شرکت های ما به صورت دستوری و با اعمال نظر برخی سیاسیون اداره شده و از منطق های اقتصادی به دور هستند. در چنین فضایی طبیعتا رانت به وجود آمده و فساد از محل سیاستگذاری های نادرست نشات می گیرد.
راه مقابله با این فسادها و دور کردن دلالان و گروه های فشار سیاسی، رقابتی کردن اقتصاد ایران و آزادسازی قیمت هاست. در چنین شرایطی وقتی که قیمت ها در بازار مشخص شده و نظام عرضه و تقاضا بر آن حاکم باشد، اقتصاد است که حکم می راند. طبیعتا در این فضا وضع تعرفه های بالا معنا ندارد و صنایع بالادستی می توانند محصول خود را در بازاری رقابتی به هر کس که مایلند بفروشند و صنایع پایین دستی نیز از هر جای دنیا که برایشان صرفه اقتصادی دارد می توانند مواد اولیه مورد نیاز خود را تامین کنند.
مطالب مرتبط