فارغ از تمام هشدارهایی که نسبت به شیوع کرونا و رعایت پروتکلها هر روز میشنویم، روزانه هشدارهایی نسبت مسائل مهم صنعت کشور مطرح میشود که فقط در حد هشدار باقی میمانند و بدون جواب، ارائه راهکار و اقدامی فراموش میشوند.
همین چند روز پیش بود که سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور از وضعیت فرونشست زمینها در ایران با عنوان «فاجعه» و «زلزله خاموش» خبر داد و با هشدار نسبت به مرگ گیاهان و جانوران و جوامع انسانی کشور، اعلام کرد که کشور به سوی نابودی پیش میرود. چرا که به گفته رئیس این سازمان در ایران مدتهاست برداشت بیرویه آب از سفرههای زیرزمینی باعث فرونشست زمین و در نتیجه از بین رفتن این حفرهها و سفرهها شده است و دیگر آب بارشهای بعدی نمیتواند این منابع را دوباره پر کند.
هشداری که سازمانها و انجمنها بارها راهکارهای جلوگیری از این فرونشستها را اعلام کردند اما همچنان فرونشستها اتفاق میافتد و برای هشدارها و راهکارها گوش شنوایی نیست.
میگویند در دوران تحریم فولاد و مس ارزآوری داشتند اما در صنعت فولاد هم این هشدارها را بارها شنیدیم، جانمایی نامناسب واحدها و احداث واحدهای فولادی در مناطق کویری بحرانیست که یک دهه درباره آن صحبت میشود اما چالشهای دیگر این صنعت استراتژیک مجالی نداده این مشکل آنگونه که باید رفع شود، جز اینکه جلوی برخی از مجوزهای جدید تاسیس واحدهای فولادی گرفته شود.
اخیرا هم میبینیم که مدیران فولادی و معدنی کشور نگرانند و میگویند برای اینکه تا افق ۱۴۰۴ به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد برسیم، با کسری سنگ آهن روبهرو هستیم و دستیابی به ۵۵ میلیون تن و اهداف طرح جامع فولاد طی ۳ و نیم سال دیگر غیرممکن است.
البته کسری سنگ آهن ریشه در نبود اکتشافات جدید معدنی و ضعف در ماشینآلات معدنی دارد و بیمیلی فعالان معدنی و سرمایهگذاران برای ورود به عرصه اکتشاف. در سالهای اخیر بارها نسبت به کاهش انگیزه برای اکتشافات معدنی هشدار داده شد اما هیچ سیاست تشویقی تعریف نشد تا این رغبت بخش خصوصی افزایش اکتشافات سنگآهن را بالا ببرد و طی این سالها با اکتشافات سطحی سنگ آهن استخراج شد.
شاید اصلاح قانون معادن میتوانست کمی سرمایهگذاران بخش معدن را نسبت به بهتر شدن فضای قانونگذاری امیدوار کند اما تعلل مجلس و موکول کردن این موضوع به بعدا نیز این روزنه امید را هم خشکاند.
ایمنی معادن زغالسنگ کشور هم با توجه به حادثه معدن زمستان یورت انتظار میرفت ارتقای تجهیزات و جدی گرفته شود و وزارت صمت با راهاندازی پایگاههای امداد در چهار نقطه از مناطق زغالخیز مشکلات این بخش را رفع کند. اما با جابهجایی مدیران و معاونت معدنی هیچگاه این پایگاهها راهاندازی نشد و تجهیزات معادن زغال همچنان ناقص است و هشدارها درباره ضعف ایمنی روانه معادن میشود.
اگر بخواهیم به بحرانهای دیگر بخش معدن و صنایع معدنی کشور بپردازیم که برای رفع و جلوگیری از آنها هشدار داده شده، این قصه سر دراز دارد. اما چرا قطار هشدارها به ایستگاهی نمیرسد که راهکارها عملی شوند و از وقوع بحران خشکسالی، فرونشست، مرگ و میر در معادن، کاهش تولید، کمبود مواد اولیه و کاهش درآمدهای ارزی جلوگیری شود؟ آیا قرار است با روی کارآمدن دولت جدید و بر مسند نشستن مدیران تازه نفس باز هم این هشدارها فقط مطرح شود و هیچ اقدامی نشود؟ چرا به این هشدارها در ده سال اخیر توجهی نشده و ارادهای از سوی مسوولان نسبت به رفع مشکلات و بحران ها نیست؟