بیست و سوم دیماه امسال، صنعت فولاد ایران ۵۵ساله شد. کارخانه ذوبآهن اصفهان بیش از نیمقرن پیش در شنا شهر لنجان اصفهان از سوی کارشناسان شوروی سابق در مرکز ایران به بهرهبرداری رسید تا ایران پس از مخالفت شدید کشورهای غربی به باشگاه تولیدکنندگان فولاد بپیوندد. با تاسیس ذوبآهن معادن زغالسنگ و سنگ آهن ایران مورد اکتشافات عمیق قرار گرفت و زیر سلطه شرکت سهامی ذوبآهن اصفهان درآمد. شرکتی شکل گرفت تا کلیه معادن زغال و سنگ آهن زیر نظر آن فعالیت کند و زنجیرههایی شکل گرفت که از سنگ تا محصول نهایی در آن به تولید برسد. با تثبیت انقلاب اسلامی و پاکسازی این شرکت از چپهای افراطی دوباره به چرخه تولید بازگشت و توانست در جنگ تحمیلی به پایگاه اصلی لجستیک جنگ تبدیل شود.
این شرکت روزبهروز توسعه یافت و از دل آن شرکت فولاد مبارکه متولد شد و اصفهان را به قطب بزرگ تولید فولاد در کشور تبدیل کرد. ذوبآهن اما در ادامه نتوانست در بازار و توسعه خود نقش ایفا کند و کار به جایی رسید که در دولت محمود احمدینژاد زنجیره تولید آن قطع و با فرمول رد دیون به دلیل بدهکاریهای دولت به سازمان تامین اجتماعی واگذار شد تا عملاً تضعیف این شرکت شروع شده و روند توسعه آن شکلی نزولی به خود بگیرد.
پنج تهدید صنعت فولاد
مهمترین چالش صنعت فولاد کشور در ذوبآهن آغاز شد چراکه عملاً بخش معدن از این شرکت جدا شد و با تامین مواد اولیه دست و پنجه نرم کرد. کارشناسان تهدیدهای صنعت فولاد را در پنج دسته قرار دادهاند. نخست، مشکل جانمایی صنایع فولاد کشور است که همواره با دخالت سیاسیون مواجه بوده است. تهدید دوم، چالش تامین مواد اولیه نظیر آب، گاز، برق، سنگ آهن، زغالسنگ و الکترود گرافیتی است که فولادسازان یا با کمبود این مواد روبهرو بوده یا از نظر قیمتگذاری دچار مشکل شدهاند. چالش سوم، موضوع سیاستگذاریها و دخالتهای قیمتی دولت در این صنعت است که زنجیره تولید فولاد را با مشکل و عدم ثبات روبهرو کرده است. چهارمین تهدید، بازارهای داخلی و جهانی است که با توجه به رکود در اقتصاد جهان و اضافه تولید فولادسازان چینی، تولید فولاد در کشور را با مشکل بازار در بلندمدت مواجه کرده است. پنجمین تهدید هم تکنولوژی و استهلاک صنعت فولاد کشور است که با توجه به تحریمها سبب شده برخی از فولادسازان کشور با مشکل تامین قطعات و فرسودگی خطوط تولید مواجه شوند.
چالش جانمایی: آب نقش مهمی در تولید فولاد دارد و برای سرد کردن طبیعی شمش فولاد در کارخانههای فولاد به کار برده میشود. تمرکز کارخانههای بزرگ کشور در اصفهان اگرچه با پشتوانه زایندهرود شکل گرفت اما پس از خشک شدن این رودخانه صنایع فولاد اصفهان با مشکل بزرگی به نام کمبود آب مواجه شد. کار به آنجا کشید که برخی از فعالان زیستمحیطی خشک شدن زایندهرود را به فعالیت فولادسازان ربط دادند و با توجه به فشار افکار عمومی بر روی دو فولادساز بزرگ اصفهانی، این دو شرکت طرحهایی را برای کاهش مصرف آب تعریف کردند. در این رابطه اما یک بحث کارشناسی مهم وجود دارد که کارخانههای فولاد باید در چه مناطقی ایجاد شوند. گروهی معتقدند با توجه به مزیت صادراتی فولاد و واردات سنگ آهن و همچنین انرژی موجود در سواحل خلیجفارس بهتر است طرحهای فولادی در سواحل جنوب کشور ایجاد شوند. این کار عملاً شکل گرفته و کارخانههای فولاد هرمزگان و کاوه جنوب ایجاد شده و طرح ۱۰ میلیونتنی فولاد چابهار نیز در دست احداث است. گروهی نیز بر این باورند که بهتر است کارخانههای فولاد در نزدیک معادن ایجاد شده و آب، راهآهن و گاز به آنجا برده شود. حسن روحانی اخیراً از این مدل دفاع کرده و کارخانههای فولادی را که در استانهای کرمان و یزد ایجاد شده و آب آنها از طریق خط انتقال آب خلیجفارس تامین میشود مثال زده است. گروه سومی هم وجود دارند که فولاد را باعث توسعه مناطق محروم میدانند و مجوزهایی را با فشار نمایندگان گرفتهاند و بدون هیچ مزیتی کارخانههایی را در سطح کشور ایجاد کردهاند. هشت طرح فولادی مصوب دوره محمود احمدینژاد جزو این دسته قرار دارند.
چالش کمبود مواد اولیه: صنعت فولاد کشور که در سالهای اخیر سرخوش از کشف ذخایر عظیم سنگ آهن گمان میکرد میتواند تا سالیان سال به پشتوانه سنگ آهن داخلی مهمترین ماده اولیه خود را تامین کند اما با توجه به تاسیس کارخانههای فولاد مجاور معادن سنگ آهن خطر کمبود مواد اولیه را احساس کرد و کار به جایی رسید که ذوب آهن اصفهان برای تامین این ماده معدنی با مشکلات جدی مواجه شد و نتوانست با ظرفیت کامل خود به فعالیت بپردازد. رد دیون ذوب آهن را از وزارت تخصصی خود جدا کرد تا برای تامین مواد اولیه با مشکل مواجه شود. با جدی شدن کمبود سنگ آهن، سیاستگذاران کشور دو راه را برای تامین این ماده معدنی در پیش گرفتند. نخست اکتشاف معادن سنگ آهن را در سراسر کشور توسعه دادند و بعد تصمیم گرفتند با خرید معادن و فعالسازی آن در خارج از کشور بتوانند سنگ آهن مورد نیاز خود را از این دو طریق تامین کنند. از سویی دیگر با معادن سنگ آهن داخلی که برای توسعه فعالیتهای خود نیاز شدیدی به درآمدهای ارزی داشتند، سیاست صادرات سنگ آهن را در پیش گرفتند تا هم این ماده معدنی را با قیمت واقعی به فروش برسانند و هم درآمد ارزی کسب کنند.
چالش قیمتگذاری: دخالت دولت در قیمتگذاری سنگ آهن و فشار به شرکتهای معدنی برای فروش این ماده معدنی به قیمتی پایینتر از بازارهای جهانی سبب شد تا اختلاف نظری بین معادن سنگ آهن و شرکتهای فولاد شکل گیرد. سنگ آهنیها صنعت فولاد را صنعتی رانتی میدانستند که با گاز و ماده معدنی ارزان محصول تولید کرده و محصول نهایی خود را با قیمتهای جهانی وارد بازارهای داخلی میکنند. فولادسازان نیز در مقابل شرکتهای معدنی را متهم به خامفروشی کردند و از طریق لابیهای سیاسی توانستند حکم حکومتی برای جلوگیری از صادرات سنگ آهن اخذ کنند. این شد که معادن سنگ آهن با عوارض بالای صادراتی مواجه شدند و عملاً بازارهای صادراتی خود را از دست دادند.
چالش بازار: پیش از تحریمها و با توجه به درآمدهای سرشار نفتی، واردات فولاد رونق زیادی داشت بهطوری که فولادهای چینی در بازار داخلی کار رقابت برای فولادسازان داخلی را مشکل کرد. این پرسش همواره در ذهن کارشناسان اقتصادی به وجود میآمد که چگونه فولاد چینی بدون داشتن منابع انرژی و با حملونقل دریایی در ایران ارزانتر از فولاد داخلی عرضه میشود. این بود که نگرانی جدی میان فولادسازان شکل گرفت که اگر دولت تصمیم بگیرد گاز را با قیمت واقعی به فولادسازان برساند، آنها توان رقابتی خود را از دست خواهند داد و قادر نخواهند بود با فولادهای چینی، برزیلی و هندی در یک بازار رقابتی به حیات خود ادامه دهند. از اینرو دولت با وضع تعرفههای سنگین سعی کرد تعادلی در بازار داخلی به وجود آورد و این مشکل را برای مدتی کماثر کند. با این حال فولادسازان متهم هستند که نهادههای تولید را با قیمت دستوری خریداری کرده و در نهایت محصولی را به تولید میرسانند که در یک بازار رقابتی قابل عرضه نیست. به همین خاطر برخی فولادسازان با تغییر در خطوط تولید خود محصولات جدید فولادی را تعریف کردهاند تا بتوانند فضایی تازه برای رقابت در بازار داخلی و خارجی به وجود آورند که نمونه بارز آن تولید ریلهای راهآهن است.
چالش تکنولوژی: قطع ارتباط تکنولوژیک ایران با دنیا بهواسطه تحریمها و خروج شرکتهای معتبری نظیر دانیلی ایتالیا سبب شد تا فولادسازان کشور از نظر فناوری به برخی توانمندیهای داخلی و تکنولوژیهای چینی روی آورند. این نگرانی به وجود آمده که عقبماندگی تکنولوژیک در صنعت فولاد باعث کاهش بهرهوری و عدم دستیابی به فناوریهای جدیدی نظیر تولید فولاد به روش خشک یا آببری کمتر شده است. اگرچه برخی شرکتهای داخلی توانستهاند تکنولوژیهایی را در این زمینه ایجاد کنند اما به نظر میرسد توسعه صنعت فولاد بدون شریک قدیمی اروپاییاش با چالشهایی روبهرو شده است. این موضوع در تولید محصولات جدید فولادی خود را بیشتر نشان میدهد که وابستگی وارداتی به ورقهای ضخیم، ورق خودرو و تیرآهنهای با مقطع پهن نمونه آن است.
کارشناسان چه میگویند؟ در همین رابطه محمد ابکا، رئیس هیاتمدیره شرکت بینالمللی فولاد تکنیک و مشاور طرح جامع فولاد ایران میگوید: یکی از مشکلات موجود آن است که معدنکاران، فولادساز شدهاند، اگر این سرمایهگذاری به جای ایجاد کارخانه فولاد از سوی معادن، در اکتشاف صرف میشد هم بخش معدن پیشرفت میکرد و هم فولادسازان با مشکل مواجه نمیشدند. مشاور طرح جامع فولاد ایران با تاکید بر اینکه تکلیف معدنکاران باید در صنعت فولاد روشن شود، اظهار میکند: اگر قرار باشد فعالان حوزه معدن فولادساز شوند، فولادسازان با مشکل مواجه میشوند هر چند که این سرمایهگذاری باید به نفع اکتشاف باشد. به گفته او، عمر معدنهای ما رو به پایان است اما هیچکدام از معدنکاران به سمت اکتشاف عمیق نمیروند. ما در عمق منابع زیادی از سنگ آهن مرغوب داریم که از طریق مطالعه میتوانیم به راهکارهایی برای اکتشاف عمیق دست پیدا کنیم. ابکا میگوید: یکی دیگر از نکات قابل توجه آن است که معادن کوچک سنگ آهن را به سمت شرکتهای کوچک و متوسط هدایت کنیم تا نتیجه بهتری حاصل شود. چراکه شرکتهای بزرگ تحولی در معادن کوچک ایجاد نکرده و تنها قیمت آنها بالا رفته است.
چالشهای تامین مواد اولیه فولاد در سال ۱۴۰۰: از سوی دیگر نایبرئیس انجمن فولاد عنوان میکند مهمترین تهدیدی که صنعت فولاد با آن مواجه است قیمتگذاری و محدودیتهای صادراتی است. او با بیان اینکه محدودیتهای صادراتی مشکلاتی را برای صادرات فولاد ایران ایجاد کرده است، تصریح میکند: قوانین و محدودیتها اعتبار صادرات فولاد ایران را در بازار جهانی فولاد با مشکل مواجه کرده است و در این میان بر روی تخفیفاتی که مشتریان خواستار آن هستند، تاثیر گذاشته است. او میافزاید: اثرات بلندمدت قوانین و محدودیتها بر صادرات فولاد اثرگذار خواهد بود و بزرگترین تهدید برای صنعت فولاد بهشمار میرود. احرامیان در ادامه با اشاره به تامین مواد اولیه برای فولادسازان بیان میکند: یکی دیگر از مشکلات میانمدت تامین مواد اولیه است که بخش معدن توسعه کافی را برای تامین مواد اولیه در صنعت فولاد ایجاد نکرده است و ما در سال ۱۴۰۰ با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد. احرامیان ادامه میدهد: محدودیتها و طرحهای هفتگانه منجر به توقف و کند شدن بسیاری از این طرحها شده است و اگر آنها به تولید رسیده بودند، مشکلات صنعت فولاد مرتفع میشد.
چالش مدیران کمتجربه: در این میان اما برخی دیگر از پیشکسوتان صنعت فولاد و صنایع معدنی به مهمترین گلوگاههای صنایع فولادی کشور اشاره میکنند و تاکید دارند برای حل و فصل این تهدیدها باید برنامهریزیها و سیاستگذاریها کارشناسانه و دقیق باشد. در این باره علی شکرریز، معاون وزیر معادن و فلزات دولت سازندگی، به «تجارت فردا» میگوید: تامین برق، گاز و آب مورد نیاز برای صنایع فولادی تهدید بهشمار نمیآید و اگر هم گاهی اوقات مشکلاتی در این خصوص ایجاد شود قابل حل است و این مشکلات در روند تولید و به صورت مقطعی اثرگذار است. او تصریح میکند: دخالتهای دولت و همچنین ورود افراد غیردولتی که نه سهامدار هستند، نه مالکیت دارند و نه صاحبنظرند برای صنعت فولاد تهدیدی جدی به شمار میرود و تاکنون هم صدمات زیادی به این صنعت وارد کرده است.
شکرریز بیان میکند: ثبات مدیریت و جابهجایی مدیران و گاهی اوقات گماردن مدیران کمتجربه و تعویضهای مداوم از گرفتاریهای دیگر صنعت فولاد است.
کمبود سنگ آهن، فولادیها را گرفتار میکند: وی اعلام میکند: تامین سنگ آهن مورد نیاز به عنوان ماده اولیه یکی دیگر از مشکلات عمده فولادسازان است و تصور بنده این است که به تدریج این چالش سختتر هم خواهد شد درواقع اگر از هماکنون به فکر اکتشافات بیشتر و گستردهتر نباشیم صنایع فولادی گرفتار میشوند و با توجه به تمرکز واحدهای تولید فولاد در مرکز کشور واردات هم نمیتواند به تامین سنگ آهن مورد نیاز واحدهای فولادی کمک کند.
معاون وزیر معادن و فلزات دولت سازندگی عنوان میکند: استفاده از تکنولوژیهای جدید هم باید مدنظر باشد و خوشبختانه سابقه واحدهای فولادی نشان داده که رعایت این مهم را در دستور کار قرار دادهاند. شکرریز میگوید: پراکندگی واحدهای کوچک فولادی یکی دیگر از تهدیدهای صنعت فولاد بهشمار میرود؛ تجمیع و ادغام واحدهای کوچک یکی از اقداماتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد چون پراکندگی واحدهای کوچک به تدریج قدرت ایستایی را از این واحدها خواهد گرفت و اگر از حالا تدبیری اندیشیده نشود بههمریختگی این واحدها را به دنبال خواهد داشت.
چالش سرمایهگذاری خارجی: مهدی کرباسیان، رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو، یکی دیگر از پیشکسوتان صنایع فولادی و معدنی است که به مهمترین تهدیدهای صنعت فولاد اشاره میکند و به باورش برخی از اقدامات باید در اولویت سیاستگذاریها قرار بگیرد تا به توسعه واحدهای تولیدکننده فولاد کشورمان منجر شود. رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو به تجارت فردا میگوید: صنعت فولاد در دنیا عامل توسعهیافتگی کشورها محسوب میشود؛ کشور ما دارای پتانسیلهای مناسبی همچون معادن سنگ آهن فراوان، منابع غنی گاز و زغالسنگ است که خوشبختانه طی سالهای اخیر سرمایهگذاری مناسبی در زنجیره فولاد از کنسانتره تا فولاد خام انجام شده است بنابراین میتوان گفت آینده خوبی برای صنعت فولاد پیشبینی میشود به ویژه با وجود برخورداری از نیروی انسانی ارزانقیمت، سنگ آهن ارزان، و انرژی ارزانقیمت میتوان گفت قیمت رقابتی بینالمللی در حوزه فولاد خواهیم داشت و میتوان صادرات خوبی انجام داد.
کرباسیان تصریح میکند: در مقطع فعلی به دلیل رکود حاکم در کشور، میزان مصرف فولاد در حوزههای مختلف بین ۱۵ تا ۱۷ میلیون تن برآورد میشود، در زمان بررسی طرح جامع فولاد میزان مصرف فولاد ۳۰ تا ۳۴ میلیون تن برآورد شده و مابقی برای صادرات در نظر گرفته شد تا ارز مورد نیاز کشور تامین شود.
کرباسیان اذعان میکند: در طرح جامع فولاد برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد هدفگذاری شد؛ با وجود اینکه طی دو سال گذشته در برخی بخشها به دلیل رکود و تحریمها فعالیتها به کندی پیش رفت ولی در هر صورت در سال ۱۴۰۴ بهطور قطع تولید ۵۵ میلیون تن فولاد با حمایت وزارت صنعت، معدن و تجارت و ایمیدرو محقق میشود بنابراین باید بپذیریم که حوزه فولاد میتواند رقیب جدی برای صادرات نفت و صادرات پتروشیمی باشد. رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو عنوان میکند: در بررسی طرح جامع فولاد چند مانع در مسیر توسعه و جهش تولید فولاد وجود دارد که مهمترین مانع، مبحث سرمایهگذاری است. در واقع نزدیک به ۴۰ سال است که این مشکل همچنان پابرجاست و با محدودیت منابع برای سرمایهگذاری در کشور مواجه هستیم. کرباسیان بیان میکند: سرمایهگذاری خارجی جزو اولویتهای حکومت و دولتها قرار نگرفته است و محدودیت منابع برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف اعم از زیرساخت تا حوزه اکتشاف، استخراج و سرمایهگذاری در حوزههای پاییندست و بالادست وجود داشته است. او عنوان میکند: در شرایطی که تحریمها تشدید شد به نظر میرسد برای سرمایهگذاریهای بزرگ با محدودیت منابع مواجه هستیم به ویژه اینکه سیستم بانکی توان لازم را ندارد و سیستم بازار سرمایه نیز با محدودیت مواجه است و این به عنوان نخستین و مهمترین مانع توسعه کشور قلمداد میشود. درواقع با وجود این محدودیتها GDP کشور به بالای هشت درصد نمیرسد و نمیتوان جبران عقبماندگی بیست سال گذشته را کرد. رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو اذعان میکند: باید بپذیریم در برخی از سالهای گذشته GDP کشور منفی بوده است که باید جبران کرد؛ ایران یک کشور نوظهور است و این در حالی است که کشورهای ترکیه، ویتنام، مالزی و چند کشور در آمریکای جنوبی هم از این مرحله گذشتهاند ولی در کشور ما برای بالا بردن GDP جای کار هست.
چالش محدودیت زیرساختها: کرباسیان تصریح میکند: دومین گلوگاه توسعه فولاد در کشور، مساله تامین زیرساختها اعم از آب، حملونقل، راهآهن و تامین برق و گاز است؛ اگر جانماییها درست باشد و واحدها در کنار دریای عمان، جاسک و چابهار راهاندازی شود این مشکلات حل و فصل میشود. در این راستا باید وزارت صمت با قوت و اقتدار جلوی مجوزهای موردی و فشارهای سیاسی توسط نمایندگان مجلس و گروههای سیاسی را برای احداث واحدهای تولیدی در مکانهایی که زیرساخت ندارند بگیرد و اجازه تاسیس واحدهای تولیدی را در این مکانها ندهد. او خاطرنشان میکند: زیرساختهای حملونقل در کشور ما با مشکلات جدی مواجه است. درواقع در بخش راهآهن برای حملونقل محصولات معدنی تا محل مصرف با محدودیتهایی روبهرو هستیم ضمن اینکه در مناطقی هم که راهآهن وجود دارد چون دوخطه نیست گلوگاه دارد و ظرفیت حملونقل پایین است.
چالش اکتشافات: رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو بیان میکند: سومین گلوگاه در بخش اکتشاف و استخراج وجود دارد. خوشبختانه اقدامات مناسبی طی این سالها توسط سازمان ایمیدرو به عمل آمده و بارقههای امیدبخشی در بخش سنگ آهن و سایر بخشها وجود دارد. در این راستا باید سرمایهگذاری مناسب در این بخشها انجام شود. او میافزاید: وزارت صمت برای ملزم شدن شرکتها به اختصاص درصدی از سودشان به سرمایهگذاری در بخش اکتشاف باید نظارت دقیقی انجام دهد به ویژه اینکه قریب به اتفاق این شرکتها خصولتی هستند و به نهادهای حکومتی و دولتی وصل هستند بنابراین با دخالت وزارت صمت و ایمیدرو تحقق این مهم ممکن میشود. رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو تصریح میکند: نکته بعدی در بحث اکتشاف، سرمایهگذاری در معادن عمیق است. در این راستا توصیه بنده این است که ایمیدرو با توجه به منابع خوبی که در اختیار دارد در حوزه اکتشاف عمقی سرمایهگذاری کند، از دستگاههای مدرن در حوزه اکتشاف استفاده کند و برای افزایش سرمایهگذاری شرکتهای معتبر را دعوت و با آنها مشارکت کند.
تصمیمگیریها برای صنایع فولادی هیجانی نباشد: به گفته رئیس پیشین هیات عامل ایمیدرو، در صورتی که تحریمها لغو شود دعوت از شرکتهای معتبر خارجی و مشارکت با آنها باید جزو سیاستگذاریهای اصلی در بخش فولاد، مس و تمامی محصولات معدنی باشد و طی یک برنامه پنجساله و دهساله برای تحقق این مهم برنامهریزی و پیشبینیهای لازم انجام شود. او میگوید: دولت نباید هیجانی، احساسی و غیرکارشناسی در تصمیمگیریها عمل کند. در کمال تاسف از سال ۹۷ در بیشتر مسائل اقتصادی هم در حوزه صنایع معدنی و هم فولاد با این مشکل مواجه بودیم. به گفته کرباسیان، عدم ثبات مدیریت، دخالت دولت در قیمتگذاری و عدم نظارتهای موردی از سوی دولت و مجلس نیز جزو تهدیدهای صنعت فولاد و صنایع معدنی به شمار میرود ضمن اینکه باید برای برقراری ثبات در بازار تدابیر لازم اندیشیده شود.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست