محسن جلال پور، امروز در صفحه شخصی خود درشبکه اجتماعی تلگرام در یادداشتی با عنوان «برنامه ریزی ماسه ای برای سیمان» چنین نوشته است: درخبرها خواندم مدیر عاملان شرکت های تولید کننده سیمان به توافق رسیده اند تا با سهمیه بندی تولید، مشکل مازاد سیمان را مدیریت کنند؛ در این ارتباط چند نکته به ذهنم رسید:
اول؛ اگردر سال های ابتدایی دهه 80 آمار درستی از میزان تولید و مصرف کشور در دسترس قرار می گرفت و آمارها بررسی و تجزیه و تحلیل می شد ، احتمالا این همه کارخانه سیمان در کشور احداث نمی شد.
دوم: چنانچه در میانه های دهه 80 اتاق های بازرگانی و تشکل های حرفه ای ایستادگی نمی کردند، احتمالا با پافشاری نمایندگان مجلس که درحوزه های انتخابی خود وعده احداث کارخانه و اشتغال را داده بودند، درهرشهری و منطقه ای،چند کارخانه سیمان احداث می شد. در این صورت، شاید امروز قیمت سیمان کم تر از پفک نمکی بود.
سوم: خطای بزرگ تر این است که بیشتر کارخانه های احداثی سیمان توجیه اقتصادی ندارند. نه از نظر منطقه ای که در آن احداث شده اند و نه از نظر مصرف سوخت و نه از نظر بازار محصول.آیا همه کارخانه هایی که هم اکنون مشغول تولید سیمان هستند، توجیه زیست محیطی هم دارند؟ احداث کارخانه سیمان در منطقه ای که به خشکسالی فرو رفته و پیش بینی می شود در سال های آینده به دلیل کمبود آب با مهاجرت و کاهش ساخت و ساز مواجه شود،چه توجیهی دارد؟ آیا اگر قیمت حامل های انرژی به قیمت واقعی تبدیل شود، تداوم فعالیت یک کارخانه سیمان می تواند توجیه اقتصادی داشته باشد؟ اصلا این کارخانه ها می توانند رقابت کنند؟
به یاد بیاوریم که در دهه 50 هم وقتی بدون محاسبه تصمیم گرفتند درآمدهای نفتی را خرج ساخت و ساز کشور کنند،آن قدر سیمان وارد کشور کردند که برای حمل آن از بنادر به شهرها،کامیون در کشور وجود نداشت و ناچار شدند از کامیون های ارتش استفاده کنند.این فرآیند آن قدر طول کشید که سیمان های وارداتی روی کشتی ها به دلیل رطوبت هوای خلیج فارس تبدیل به سنگ شد و در نهایت ناچار شدند سیمان وارداتی را به دریا بریزند.
چهارم: کارخانه های قدیمی زیادی داریم که امروز فرسوده و از رده خارج شده اند و در بازار رقابتی واقعی امکان ادامه حضور ندارند. آیا هزینه استهلاک محاسبه شده این کارخانه ها پاسخگوی جایگزینی یا تبدیل به احسن کردن سرمایه سهامداران این کارخانه ها هست؟
پاسخ دادن به این پرسش ها و پرداختن به چنین اموری از یک طرف بر اهمیت شفافیت آماری و ضرورت تدوین استراتژی تأکید دارد و از سوی دیگر حوزه اثرگذاری و مسئولیت فراوان تشکل های تخصصی راپر رنگ تر جلوه می دهد.
منبع: ایرنا
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست